او گفت برای چه زنده ای ؟ در دل گفتم برای تو.. اما به او گفتم برای هیچ ... از اوپرسیدم تو برای چه زنده ای ؟ گفت :برای کسی که برای هیچ زنده است

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیز اعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو. من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو.من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری با تو

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هر گاه دیدی خورشید سخت غروب کرد هرگاه دیدی ماهیها شنا نمی کنند و پرواز میکنند هر گاه دیدی پرندگان شنا میکنند هرگاه دیدی خورشید از مغرب طلوع میکند بدان که فراموشت کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد