عکس به نام خدا زیبا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما مکرّر عرض کرده‌ایم ایران باید قوی بشود؛ اگر قوی بشود، دشمن مأیوس میشود، توطئه‌های دشمن در نطفه خفه میشود و به نتیجه نمیرسد؛ این نتیجه‌ی قوی شدن است. یکی از مصادیق قوی شدن همین است که یک مجلس قوی داشته باشیم.»

 

«ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.» این گزاره‌ی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ نوعی جمع‌بندی کلانِ ناظر به وظایف عموم مردم و مسئولین از سوی ایشان بود: «باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آینده‌ی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند.»
از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای راه پیشرفت، دستیابی به عزّت و ایستادگی موثر مقابل دشمنی‌ها و توطئه‌ها، ارتقایِ «اقتدار و قدرت ملّی» است. قدرت ملّی نیز شامل مولفه‌ها و عناصر مادی و معنوی به‌صورت توأمان است.

 

۱- اهمیت و ضرورت قدرت ملی

* حیات یک ملّت وابسته به تقویت مؤلّفه‌های قدرت است
اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفه‌های قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهره‌برداری و استفاده قرار بدهد. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

* برای رسیدن به آرمانها باید ساخت قدرت ملی را مستحکم کنیم
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحکام بخشید؛ اساس کار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حرکت کنیم و این هدفها را دنبال کنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضه‌ها ایستادگی کنیم و صبر و توکل را به کار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون کشور تقویت کنیم و استحکام ببخشیم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰

* منطقِ «قوی شدن» از قرآن گرفته شده است
کشور بایستی قوی بشود؛ قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخه‌ی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛ هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳

* دشمن با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است
دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. ۱۳۹۶/۰۷/۲۶

* تلاش دشمن در جنگ نرم، تهی شدن نظام از عناصر قدرت است
در یک کلمه: تلاش در این جنگ نرم، زمینه‌سازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است؛ میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه‌ی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرت‌ها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت. ۱۳۹۵/۰۳/۰۶

* دشمن می‌خواهد از نقاط قوّت‌مان صرف‌نظر کنیم تا بر ما مسلّط شود
هدف دشمن معلوم است؛ دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرف‌نظر کنیم، از عناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحت‌تر بتواند بر کشور ما، بر ملّت ما، بر سرنوشت ما و آینده‌ی ما مسلّط بشود؛ یک‌چنین فکری را آنها کرده‌اند. ۱۳۹۷/۰۳/۱۴

* اگر قوی نباشیم به ما زور می‌گویند
اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت... اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله‌ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن‌کلفت‌های عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما این‌جور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به ‌سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است. ۱۳۹۳/۰۱/۰۱


* تکیه بر روی عناصرِ اقتدار خود، راه مقابله با دشمن است
راه مقابله‌ی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواسته‌ی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چک‌وچانه نیست. بیایند چک‌وچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلان‌جورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] درباره‌ی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چک‌وچانه‌ای، هیچ معامله‌ای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم. ۱۳۹۶/۰۸/۰۳

* علاجِ دشمنیِ استکبار، قوی شدن است
همه‌ی ما این را هم بدانیم که دشمنی [آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار]، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند میزنند. علاجش این است که ما خودمان را قوی کنیم؛ قوی از لحاظ نظامی، قوی از لحاظ امنیّتی، قوی از لحاظ سیاسی، قوی از لحاظ اقتصادی. از جهات مختلف خودمان را قوی کنیم که دشمن نتواند ضربه بزند؛ وَالّا دشمنی او دشمنی ذاتی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکایی‌ها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است؛ خطای فاحشی است این فکر. ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
۲- معنا، عناصر و مولفه‌های قدرت ملی

* اقتدار این است که یک ملّت از درون بجوشد
معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند وخون ملّت را بمکد و هر غلطی میخواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامیگری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بین‌المللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده بشود. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹


* قوی شدن، فقط در زمینه‌ نظامی و امنیّتی نیست
دشمن همه‌ی توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند. بعضی از مسئولینِ دولتهایی که با ما مواجهند و مقابلند، این را صریحاً امروز میگویند؛ صریح میگویند در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند... از هر بهانه‌ای هم استفاده میکنند. شما موشک ماهواره‌بر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان می‌بینید که در دنیا جنجال درست کرده‌اند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، می‌بینید جنجال راه می‌اندازند؛ اینها نشانه‌های این است که بایستی بیشتر مراقب باشید. پاسخ این برخوردها هم کار قوی و جهادی و حساب‌شده است؛ پاسخ به این دشمنی‌ها قوی‌تر شدن است. مراد من از قوی‌تر شدن، فقط در زمینه‌ی نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد، امّا در زمینه‌ی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روز‌به‌روز قوی‌تر و عمیق‌تر بشوید؛ این پاسخِ دشمنی‌های دشمن است. ۱۳۹۶/۰۵/۱۲

* با گذشت زمان، عرصه‌های گوناگونی برای تقویت کشور به وجود می‌آید
قوّت در وهله‌ی اوّل، در نگاه اوّل، ممکن است قوّت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیع‌تر از دامنه‌ی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -که زمینه‌سازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصه‌های دیگری برای تقویت کشور و ملّت به وجود می‌آید. فرض کنید امروز حفظِ جمعیّتِ جوانِ کشور یکی از ابزارهای قوّت است... یکی از ابزارهای قدرت حفظ اکثریّت جوان در جامعه است. یا امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است در همه‌ی دنیا؛ و یک عدّه‌ای همه‌ی کارهایشان را از طریق فضای مجازی پیش میبرند؛ قوّت در این [زمینه] حیاتی است. یا مثلاً قوّت در زمینه‌ی بهداشت و درمان حیاتی است... «جهش تولید» هم در واقع از ابزارهای قدرت است. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳

* روحیّه انقلابیگری از مولفه‌های اقتدار ملی ما است
یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت درونی، حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بی‌تفاوت بار بیاورند، روحیّه‌ی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّه‌ی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ این‌همه جوانهای حزب‌اللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّه‌ی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. ۱۳۹۴/۰۶/۱۸


* ایمان، معرفت دینی، پیشرفت اقتصادی و حفظ عزّت ملّی عناصر اقتدارند
عناصر اقتدار برای کشور چه چیزهایی است؟ یکی‌ ایمان اسلامی است، ایمان دینی است. ایمان دینی جزو مهم‌ترین عناصر مقاومت و تحرّک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ ‌سال، ۱۴۰ سال پیش به این‌طرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریان‌ساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن میزده است... علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» -و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد- این یکی از عناصر اقتدار کشور است.... یک مسئله‌ی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حلّ مشکلات مردم است. یکی از اهداف آنها از این تحریمها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همین‌طور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات‌ [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کارها اتّفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بارها گفته‌ایم و گفته‌ایم و گفته‌ایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است.... حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بین‌المللی، در رفت‌وآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

 

https://khl.ink/f/44738

نسخه قابل چاپ

۱۳۹۹/۰۱/۰۲

ضرورت، مولفه‌ها و چگونگی ارتقای «قدرت ملی» از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛

چگونه می‌توانیم قوی شویم؟

 

«ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.» این گزاره‌ی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ نوعی جمع‌بندی کلانِ ناظر به وظایف عموم مردم و مسئولین از سوی ایشان بود: «باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آینده‌ی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند.»
از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای راه پیشرفت، دستیابی به عزّت و ایستادگی موثر مقابل دشمنی‌ها و توطئه‌ها، ارتقایِ «اقتدار و قدرت ملّی» است. قدرت ملّی نیز شامل مولفه‌ها و عناصر مادی و معنوی به‌صورت توأمان است.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سال جهش تولید در متن زیر براساس سخنان رهبر انقلاب اسلامی چند محور اصلیِ قدرتمند شدن کشور و ارتقای اقتدار ملّی را بررسی و تبیین کرده است. در این متن، نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به این موضوع در چهار محور ۱- اهمیت و ضرورت قدرت ملی، ۲- معنا، عناصر و مولفه‌های قدرت ملی، ۳- چگونگی و الزاماتِ ارتقای قدرت ملی، ۴- نتایج و ثمرات ارتقایِ قدرت ملی، بازخوانی شده است.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ۱- اهمیت و ضرورت قدرت ملی

* حیات یک ملّت وابسته به تقویت مؤلّفه‌های قدرت است
اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفه‌های قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهره‌برداری و استفاده قرار بدهد. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

* برای رسیدن به آرمانها باید ساخت قدرت ملی را مستحکم کنیم
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحکام بخشید؛ اساس کار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حرکت کنیم و این هدفها را دنبال کنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضه‌ها ایستادگی کنیم و صبر و توکل را به کار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون کشور تقویت کنیم و استحکام ببخشیم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰

* منطقِ «قوی شدن» از قرآن گرفته شده است
کشور بایستی قوی بشود؛ قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخه‌ی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛ هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳

* دشمن با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است
دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. ۱۳۹۶/۰۷/۲۶

* تلاش دشمن در جنگ نرم، تهی شدن نظام از عناصر قدرت است
در یک کلمه: تلاش در این جنگ نرم، زمینه‌سازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است؛ میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه‌ی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرت‌ها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت. ۱۳۹۵/۰۳/۰۶

* دشمن می‌خواهد از نقاط قوّت‌مان صرف‌نظر کنیم تا بر ما مسلّط شود
هدف دشمن معلوم است؛ دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرف‌نظر کنیم، از عناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحت‌تر بتواند بر کشور ما، بر ملّت ما، بر سرنوشت ما و آینده‌ی ما مسلّط بشود؛ یک‌چنین فکری را آنها کرده‌اند. ۱۳۹۷/۰۳/۱۴

* اگر قوی نباشیم به ما زور می‌گویند
اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت... اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله‌ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن‌کلفت‌های عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما این‌جور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به ‌سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است. ۱۳۹۳/۰۱/۰۱


* تکیه بر روی عناصرِ اقتدار خود، راه مقابله با دشمن است
راه مقابله‌ی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواسته‌ی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چک‌وچانه نیست. بیایند چک‌وچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلان‌جورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] درباره‌ی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چک‌وچانه‌ای، هیچ معامله‌ای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم. ۱۳۹۶/۰۸/۰۳

* علاجِ دشمنیِ استکبار، قوی شدن است
همه‌ی ما این را هم بدانیم که دشمنی [آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار]، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند میزنند. علاجش این است که ما خودمان را قوی کنیم؛ قوی از لحاظ نظامی، قوی از لحاظ امنیّتی، قوی از لحاظ سیاسی، قوی از لحاظ اقتصادی. از جهات مختلف خودمان را قوی کنیم که دشمن نتواند ضربه بزند؛ وَالّا دشمنی او دشمنی ذاتی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکایی‌ها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است؛ خطای فاحشی است این فکر. ۱۳۹۸/۱۰/۱۸

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ۲- معنا، عناصر و مولفه‌های قدرت ملی

* اقتدار این است که یک ملّت از درون بجوشد
معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند وخون ملّت را بمکد و هر غلطی میخواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامیگری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بین‌المللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده بشود. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

* قوی شدن، فقط در زمینه‌ نظامی و امنیّتی نیست
دشمن همه‌ی توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند. بعضی از مسئولینِ دولتهایی که با ما مواجهند و مقابلند، این را صریحاً امروز میگویند؛ صریح میگویند در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند... از هر بهانه‌ای هم استفاده میکنند. شما موشک ماهواره‌بر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان می‌بینید که در دنیا جنجال درست کرده‌اند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، می‌بینید جنجال راه می‌اندازند؛ اینها نشانه‌های این است که بایستی بیشتر مراقب باشید. پاسخ این برخوردها هم کار قوی و جهادی و حساب‌شده است؛ پاسخ به این دشمنی‌ها قوی‌تر شدن است. مراد من از قوی‌تر شدن، فقط در زمینه‌ی نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد، امّا در زمینه‌ی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینه‌ی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روز‌به‌روز قوی‌تر و عمیق‌تر بشوید؛ این پاسخِ دشمنی‌های دشمن است. ۱۳۹۶/۰۵/۱۲

* با گذشت زمان، عرصه‌های گوناگونی برای تقویت کشور به وجود می‌آید
قوّت در وهله‌ی اوّل، در نگاه اوّل، ممکن است قوّت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیع‌تر از دامنه‌ی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -که زمینه‌سازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصه‌های دیگری برای تقویت کشور و ملّت به وجود می‌آید. فرض کنید امروز حفظِ جمعیّتِ جوانِ کشور یکی از ابزارهای قوّت است... یکی از ابزارهای قدرت حفظ اکثریّت جوان در جامعه است. یا امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است در همه‌ی دنیا؛ و یک عدّه‌ای همه‌ی کارهایشان را از طریق فضای مجازی پیش میبرند؛ قوّت در این [زمینه] حیاتی است. یا مثلاً قوّت در زمینه‌ی بهداشت و درمان حیاتی است... «جهش تولید» هم در واقع از ابزارهای قدرت است. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳

* روحیّه انقلابیگری از مولفه‌های اقتدار ملی ما است
یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت درونی، حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بی‌تفاوت بار بیاورند، روحیّه‌ی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّه‌ی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ این‌همه جوانهای حزب‌اللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّه‌ی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. ۱۳۹۴/۰۶/۱۸

* ایمان، معرفت دینی، پیشرفت اقتصادی و حفظ عزّت ملّی عناصر اقتدارند
عناصر اقتدار برای کشور چه چیزهایی است؟ یکی‌ ایمان اسلامی است، ایمان دینی است. ایمان دینی جزو مهم‌ترین عناصر مقاومت و تحرّک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ ‌سال، ۱۴۰ سال پیش به این‌طرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریان‌ساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن میزده است... علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» -و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد- این یکی از عناصر اقتدار کشور است.... یک مسئله‌ی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حلّ مشکلات مردم است. یکی از اهداف آنها از این تحریمها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همین‌طور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات‌ [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کارها اتّفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بارها گفته‌ایم و گفته‌ایم و گفته‌ایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است.... حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بین‌المللی، در رفت‌وآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹


* ثبات سیاسی، وحدت ملّی و پایبندی به اصولِ انقلاب، عناصر قدرت هستند
عناصر قدرت ما چیست؟ استقرار و ثبات سیاسی است، امنیّت اجتماعی است، وحدت ملّی است، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب است، حرکت پیشرفتِ رو به‌ توسعه‌ی علمی است، توسعه و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی است؛ اینها عناصر قدرت ما است؛ [دشمنان] با اینها مخالفند. البتّه با پیشرفت نظامی ما هم مخالفند، با موشک ما هم مخالفند، با حضور ما در منطقه هم مخالفند؛ چون اینها هم جزو عوامل قدرت و عناصر قدرت ما است. ۱۳۹۷/۰۷/۱۲

* علم، شخصیّت ملّی و هویّت انقلابی، قدرت‌ساز هستند
کشور را باید قدرتمند کنید. قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهم‌ترین ابزار قدرت و مهم‌ترین عنصر قدرت‌ساز، علم و شخصیّت ملّی است. شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتی قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقب‌نشینی خواهد کرد؛ وقتی ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانی و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو میشود. ۱۳۹۵/۰۲/۱۳

۳- چگونگی و الزاماتِ ارتقای قدرت ملی

* با فعال‌سازی همه ظرفیتهای کشور می‌توان قوی شد
کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقف است بر استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیتها و توانایی‌هایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجه بکنیم که ظرفیتهای ما و توانایی‌های ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیتهای مهمی داریم؛ طرف‌دارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی به‌خاطر اسلام، بعضی به‌خاطر زبان، بعضی به‌خاطر مذهب شیعه؛ اینها عمق راهبردی کشور هستند؛ اینها جزو توانایی‌های ما هستند؛ از همه‌ی این توانایی‌ها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم، در قسمتهای مهمی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکاناتِ استفاده داریم؛ از اینها بایستی استفاده کنیم، اینها کشور را قوی خواهد کرد. ۱۳۹۳/۰۶/۱۳

* با امید، کار و بستن رخنه‌ها می‌توان قوی شد
عناصر قوّت چیست؟ چگونه میشود فهمید و قبول کرد که ما قوی هستیم؟ روحیّه، امید، کار و تلاش، شناخت رخنه‌های اقتصادی، رخنه‌های فرهنگی، رخنه‌های امنیّتی - اینها را بشناسید و این رخنه‌ها را ببندید - هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول - به هم کمک کنند دستگاه‌ها - هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول با مردم؛ اینها عناصر قوّت است. ۱۳۹۳/۴/۱۶

* اقتصاد قوی و پیشروی در علم، راه تقویت کشور است
قوّتی که برای کشور لازم است چه‌جوری تأمین میشود؛ اوّلاً از راه یک اقتصاد قوی؛ همین اقتصاد مقاومتی که سیاستهای آن ابلاغ شده است و بر روی زمین و به‌صورت کار عملی و عملیّاتی و اجرائی هم باید با شدّت هرچه تمام‌تر و بدون فوت وقت دنبال بشود... یکی این است که اقتصاد کشور قوی بشود، جوان کشور بیکار نماند، ابتکارهای جوانها روی زمین نماند؛ این یکی از راه‌هایش است. یک راه دیگر، توسعه‌ی علم است؛ کاروان علم شتاب خود را از دست ندهد، در علم پیشروی کنیم، همه چیز به علم وابسته است؛ این هم یکی از راه‌های تقویت است. ۱۳۹۴/۶/۱۸


* برای استحکام ساخت قدرت ملی، عزم راسخ مردم و مسئولان لازم است
عناصر این استحکام [ساخت قدرت ملی] برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه که جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ مسئولان کشور باید تصمیمشان را در مواجهه‌ی با مشکلات حفظ کنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حرکت کردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد که با مشاهده‌ی اخم دشمن، ترشروئی دشمن، حرکت معارضه‌ی دشمن با شکلهای مختلفش - تبلیغاتی‌اش، سیاسی‌اش، اقتصادی‌اش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است....  اما آنچه که فصلی است - آنچه که در حال حاضر برای کشور اولویت دارد - به نظر من مسئله‌ی اقتصاد و مسئله‌ی علم است. ۱۳۹۲/۴/۳۰

* برای قوی شدن نیاز به اتّحاد و انسجام ملّی داریم
[پیشرفت و اقتدار ملی و رفاه عمومی] بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمی‌آید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواسته‌ها به دست نمی‌آید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمی‌آید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواسته‌ها تأمین نخواهد شد. همه‌ی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
 
* جهش علمی نباید متوقّف شود
ما جهش علمی را نباید بگذاریم متوقّف بشود. کشور اگر به علم بپردازد و علم را پیش ببرد، آقا خواهد شد؛ به‌معنای واقعی کلمه: اَلعِلمُ سُلطان. اگر قدرت میخواهیم، اگر عزّت میخواهیم، اگر این را میخواهیم که ما مرجع مراجعات کشورها و دولتها باشیم، نه اینکه آنها مرجع مراجعات ما باشند، باید علم را تقویت کنیم؛ و این ممکن است و این عملی است... اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آن‌وقت اقتصاد دانش‌پایه -که سرمایه‌گذاری‌اش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است- در اختیار ما قرار خواهد گرفت. ۱۳۹۴/۱۲/۲۰

* با کار و تولید فرهنگی، می‌توان انسانها را تقویت کرد
اگر چنانچه ما در زمینه‌ی دفاع مقدّس‌‌، کار فرهنگی کردیم، تولید فرهنگی کردیم، این تولید، کشور را غنی خواهد کرد، نیروهای انسانی ما را غنی و قوی خواهد کرد و در مقابل توطئه‌های دشمنان قوی میشوند. ما برای اقتصاد هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای فرهنگ هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای مسائل مدیریّتی کشور هم نیروی خوب بخواهیم باید قوی باشد؛ این فرهنگ است که انسانها را تقویت میکند و انسانهای قوی به ‌وجود می‌آورد. سرچشمه‌ی قوّت فرهنگی، از جمله همین سرچشمه‌ی فیّاض نیروهای دفاع مقدّس است. اگر توانستیم از این استفاده کنیم، فرهنگِ کشور قوی خواهد [شد]. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶

* همه وظیفه داریم کشور را قدرتمند کنیم
وظیفه‌ی ما این است که ما کشور را، هم نیرومند کنیم، هم مقاوم کنیم؛ قدرت کشور را بالا ببریم و آن را مقاوم‌سازی کنیم. قدرت کشور چه‌جوری بالا میرود؟ اینها حرفهایی است که باید روی آن فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ این برنامه‌ریزی به عهده‌ی همه است؛ به عهده‌ی مسئولین هست، به عهده‌ی سیاستمداران هست، به عهده‌ی حوزه‌های علمیّه هست، به عهده‌ی دانشگاه‌ها هست، به عهده‌ی عناصر فعّال فرهنگی هست، به عهده‌ی عناصر فعّال سیاسی هست؛ باید روی اینها برنامه‌ریزی کنند. ما باید مقاوم‌سازی کنیم و کشور را نیرومند کنیم. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

* هر کجا قرار گرفته‌اید برای تقویت کشور تلاش کنید
توصیه‌ی من به جوانهایمان این است؛ همه، در هر جایی که هستند، برای کشور کار کنند؛ برای تقویت کشور، برای تقویت اقتصاد کشور، برای تولید داخلی هر کسی در هر جایی که هست تلاش خودش را بکند؛ تولیدکننده یک جور، مصرف‌کننده یک جور، تصمیم‌گیرنده‌ یک جور، قانون‌گذار یک جور، مجری یک جور، دولت یک جور، مجلس یک جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌طور؛ هر کدام با بیداری و هشیاری کامل وظایفشان را انجام بدهند. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

۴- نتایج و ثمرات ارتقایِ قدرت ملی


* اگر در اقتصاد قوی شویم، تحریم بی‌اثر می‌شود
در اقتصاد، اگر ما قوی شدیم و قدرتمند شدیم، دیگر تحریم معنی ندارد و تحریم یک کار زائدی میشود؛ اگر ما در داخل توانستیم اقتدار اقتصادی به دست بیاوریم، آنها خودشان می‌آیند به دریوزگی، می‌آیند دنبال ارتباط اقتصادی؛ نه [فقط] تحریم نمیکنند، بلکه اگر ما تحریم کنیم، آنها می‌آیند میگویند تحریم نکنید؛ طبیعت کار این است. در زمینه‌ی سیاست هم همین است، در زمینه‌های گوناگون هم همین است. ۱۳۹۵/۰۳/۰۶

* اگر قوی شویم، عزّت پیدا می‌کنیم
راه درست این است که ما خودمان را در درون تقویت کنیم و استغنا پیدا کنیم. دنیا به کشوری که غنی باشد و قوی باشد احترام میگذارد؛ مجبور است احترام بگذارد. اگر کشور ایران اسلامی قوی باشد و غنی باشد، همان کسانی که امروز دارند شاخ‌وشانه میکشند، همینها می‌آیند پشت دروازه‌ی ما می‌ایستند و منّت‌کشی میکنند.....تجربه‌ی جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد. ۱۳۹۴/۱۲/۲۰


* بدون اقتصاد و تولید قوی، به اقتدار و عزّت و رفاه عمومی نمی‌رسیم
ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همه‌جانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطه‌گر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیب‌های اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینه‌ی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن ‌وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد‌؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همه‌جانبه چه‌جور به دست می‌آید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی‌ داشته باشد، اینها به دست نمی‌آید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ این‌جوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. ۱۳۹۶/۰۱/۰۱

* جمهوری اسلامی قوی‌تر خواهد شد...
این را هم همه بدانند که جمهوری اسلامی قوی است؛ جمهوری اسلامی خیلی قوی است. دلیل قوّت جمهوری اسلامی این است که چهل سال است همه‌ی دولتهای مستکبرِ خبیثِ دنیا میخواهند جمهوری اسلامی را نابود کنند و از بین ببرند و هیچ غلطی نتوانسته‌اند بکنند؛ دلیل اقتدار جمهوری اسلامی همین بقای جمهوری اسلامی در این چهار دهه است؛ با این فضای نامساعد، با این وضعیّت نامساعد، با این دشمنی‌های بزرگ؛ جمهوری اسلامی زنده است. بنابراین، این نشان‌دهنده‌ی این است که این نهال، امروز به درخت تناوری تبدیل شده است که نمیتوانند آن را از جای خودش تکان بدهند؛ این بنا، بنای بسیار رفیع و مستحکمی است و قوی‌تر هم خواهیم شد. این را شما بدانید! جمهوری اسلامی قوی‌تر خواهد شد. ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

ажурный разделитель

 



تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ | 0:15 | نویسنده : missmehri |

 
 قدرت دفاعی بالا در حوزه بازدارندگی از جمله توان موشکی و هسته ای
 
ساخت راکتوراز بزرگترین دستاوردهای اتمی جدید چین می توان به ساخت راکتورهای هسته ای نسل سوم سی آ پی ۱۴۰۰ اشاره کرد که هم ایمن تر است و هم باعث شده است تا انحصار این نیروگاه ها از سوی چین شکسته شود.
شرکت سرمایه گذاری ملی برق چین اعلام کرده است بیش از ۸۵ درصد از بخش های این راکتور بومی ساز است و همین باعث شده است تا چین برای ساخت راکتورهای نسل سوم دیگر وابستگی ۱۰۰ درصدی به دیگر کشورها نداشته باشد.
البته «چیان جیمین» رییس این شرکت تصریح کرد این فناوری شباهت های زیادی با راکتورهای هسته ای آپی ۱۰۰۰ دارد که شرکت وستینگهاوس آمریکا می سازد با این تفاوت که راکتور جدید چین ظرفیت تولید آ پی ۱۰۰۰ را که یک هزار و ۳۵۰ مگاوات بود به یکهزار و ۵۰۰ مگاوات افزایش داده است چین تاکید می کند دارای حق مالکیت معنوی این پیشرفت است.
چین ساخت این راکتور جدید را که دارای شاخصه های بسیار بالای ایمنی و فنی است و تجهیزات آن در مجموع در داخل کشور تولید می شود، یکی از بزرگترین پیشرفت های فنی خود در عرصه انرژی اتمی می داند.
سی آ پی دارای بالاترین سطح ایمنی نیروگاه های نسل سوم در سراسر دنیاست که در برابر سونامی، زمین لرزه و بلایای طبیعی و سقوط هواپیما مقاومت بالایی دارد.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال ۲۰۱۶ میلادی پروانه امنیتی این نیروگاه پیشرفته نسل سوم را که حالا در چین تکمیل شده است، صادر کرد نیروگاهی که پس از ۷۲ ساعت از بروز یک حادثه غیرمنتظره به طور خودکار فعال می شود.

 نمونه ای از موشک های هسته ای دونگ فانگ 17 چین 
ربات هسته ایمتخصصان چینی همچنین موفق به ساخت اولین گروه از ربات هایی شده اند که وظیفه آنها تامین امنیت نیروگاه های هسته ای است این ربات ها وضعیت اضطراری نیروگاه های برق هسته ای را بسرعت به همراه شماری از عکس هایی که از نیروگاه ها گرفته اند، گزارش و ارسال می کنند.
از اواخر سال گذشته میلادی شرکت برق هسته ای ملی چین به همراه چند نهاد علمی از جمله آکادمی علوم این کشور چهار گونه از ربات های گزارشگر وضعیت اضطراری نیروگاه های هسته ای را ساخته است.
پس از آنکه فاجعه اتمی در سال ۲۰۱۱ میلادی در نیروگاه فوکوشیما ژاپن رخ داد مساله امنیت هسته ای برای کشورهای آسیای شرقی در اولویت کاری قرار گرفته است.
چین بزرگترین بازار رو به رشد نیروی هسته ای محسوب می شود و بسرعت در حال ساخت و تکمیل دهها نیروگاه است اگرچه کشورهایی نظیر ژاپن و کره برنامه هایی برای توقف نیروگاه های هسته ای بخصوص واحدهای قدیمی تر تنظیم کرده اند اما چین می گوید به ساخت و ساز نیروگاه های جدید ادامه خواهد داد.
بخش زیادی از برق کشور چین با نیروگاه های برقی زغالی تامین می شود که آلودگی زیست محیطی بالایی داردو قرار است بتدریج نیروگاه های اتمی جایگزین آنها شود.
شرکت ملی برق هسته ای چین سازنده این ربات ها می گوید که آنها طوری ساخته شده اند که بتوانند روی زمین و زیر آب فعالیت کنند.
تارنمای مردم ارگان حزب حاکم چین نوشته است که ربات ها می توانند در دمایی نزدیک به ۶۵ درجه و همچنین در جریان بروز حوادثی نظیر نشت رادیو اکتیو بسیار مقاوم بوده و فعالیتشان را ادامه دهند.
منابع پاک انرژیچین اعلام کرده است میزان استفاده زغال سنگ برای تولید انرژی را کاهش خواهد داد تا میزان‌ آلاینده ها کاسته شود برنامه توسعه سیزدهم پنج ساله چین نشان می دهد که این کشور ۶۶ درصد از انرژی را در سال ۲۰۱۵ میلادی از زغال سنگ تامین می کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی به ۵۸ درصد کاهش خواهد یافت.
این آمار پس از آن منتشر می شود که کشورهای مختلف دنیا از جمله چین از تصمیم دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا برای خروج این کشور از توافقنامه تحولات اقلیمی پاریس انتقاد کردند.
دولت چین افزوده است تا سال ۲۰۲۰ میلادی تولید گاز طبیعی و مصرف آن را افزایش خواهد داد تا ۱۰ درصد از انرژی مورد نیاز کشور و خانوارها از گاز طبیعی تامین شود.
تارنمای یی سی چین هم گزارش کرده است میزان دی اکسید کربن و گازهای گلخانه ای هم تا سال ۲۰۲۰ میلادی در چین نسبت به سال ۲۰۰۵ میلادی تا ۴۰ الی ۵۰ درصد کمتر خواهد شد.
انتظار می رود با این برنامه ریزی ۱۵ درصد از کل انرژی مصرفی چین در سال ۲۰۲۰ میلادی از سوخت های غیرفسیلی تامین شود.
انرژی های خورشیدی، ‌حرارتی، باد و هسته ای اصلی ترین منابع انرژی این کشور محسوب می شود و این رقم ۱۵ درصد تا سال ۲۰۳۰ میلادی به ۲۰ درصد افزایش خواهد یافت آمار نشان می دهد که میزان سرمایه گذاری چین برای تولید منابع انرژی جدید و پاک و تجدید پذیر به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است که معادل یک سوم سرمایه گذاری برای این انرژی ها در جهان است.
ظرفیت تولید انرژی های باد و خورشید در چین در سال ۲۰۲۰ میلادی به ترتیب به ۲۱۰ میلیون کیلووات و ۱۱۰ میلیون کیلووات خواهد رسید چین سریعترین رشد را در توسعه انرژی هسته ای در دنیا دارد و تا سال ۲۰۲۰ میلادی با ساخت راکتورهای جدید تعداد ژنراتورهای هسته ای این کشور به ۹۰ خواهد رسید و پس از آمریکا در این زمینه در رده دوم جهان قرار خواهد گرفت.
 

 یکی از نیروگاه های هسته ای چین در استان هونان
سرمایه گذاری هسته ایچین که پیشتر در یک دهه قبل اعلام کرده بود ۵۰۰ میلیارد دلار برای توسعه انرژی هسته ای اختصاص می دهد، کار ساخت نیروگاه های جدید اتمی را آغاز کرده است کار بررسی محل های ساخت نیروگاه های اتمی در سال ۲۰۱۶ میلادی به پایان رسید و از آن زمان احداث نیروگاه ها آغاز شده است و تا سال ۲۰۲۰ میلادی ادامه می یابد.
بر اساس آنچه دولت چین اعلام کرده است بر خلاف رویه گذشته این بار قرار است نیروگاه های جدید در خشکی و مناطق غیرساحلی ساخته شود از جمله نیروگاه هایی که در برنامه ساخت قرار گرفته است می توان به نیروگاه اتمی تایو هوا جیانگ در استان خونان در مرکز، نیروگاه شیان نینگ در استان خه بی در شمال و نیروگاه اتمی پنگزی در استان جیانگ شی در جنوب شرق کشور اشاره کرد.
اداره انرژی اتمی و اداره علوم و فنون صنایع دفاعی چین این برنامه را اجرا می کنند و بر اساس اعلام آنها کار ساخت تا سال ۲۰۲۰ میلادی خاتمه خواهد یافت که بخشی از برنامه توسعه پنج ساله کشور ( ۲۰۱۶ـ۲۰۲۰ ) است.
در زمان حاضر در چین ۴۵ نیروگاه اتمی فعال است و ۱۵ سایت هسته ای دیگر هم در حال ساخت است که نیروگاه های ساحلی محسوب می شوند.
وقتی که فاجعه اتمی فوکوشیما به دنبال زمین لرزه و سونامی شدید سال ۲۰۱۱ میلادی رخ داد چین به دلایل امنیتی کار ساخت همه نیروگاه های ساحلی را متوقف کرد اما از سال ۲۰۱۲ میلادی پس از بالا بردن استانداردهای ایمنی دوباره ساخت آنها شروع شد.
این سه نیروگاهی که در فوق به آنها اشاره شد البته از سال ۲۰۰۸ میلادی مورد بحث بوده اند اما فاجعه فوکوشیما موجب شد تا در اجرای این طرح تاخیر بیفتد تا اینکه کمیسیون توسعه و اصلاحات کشور آن را تصویب کرد.
توسعه اقتصادی در مناطق غیرساحلی چین و نیاز مبرم به انرژی از یک سو و آلودگی فزاینده در شهرها و استان های کشور موجب شده است تا چین به طور جدی پیگیر ساخت نیروگاه های هسته ای باشد.
مسئولان چینی می گویند نباید از ایمنی نیروگاه ها در این مناطق نگران بود در آنها از فن آوری پیشرفته نسل سوم استفاده می شود و اگر حادثه ای رخ بدهد خود نیروگاه آن را به داخل سایت محدود می کند.
تارنمای چاینا ارگ چین می نویسد در سراسر جهان ۴۰۰ نیروگاه اتمی فعال است که اکثرا در مناطق غیرساحلی قرار دارند که در معرض سونامی نیستند و به همین لحاظ ساخت این نیروگاه ها امن است.
بر اساس برنامه دولت چین تا سال ۲۰۲۰ میلادی ظرفیت تولید برق هسته ای چین دوبرابر شده و به ۵۸ میلیون کیلووات خواهد رسید که ۳۰ میلیون کیلووات آن از ناحیه سایت های در حال ساخت تا آن زمان تامین خواهد شد.
توان تسلیحاتی اتمیچین می گوید که یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا در ساخت و نگهداری تسلیحات اتمی است و از فن آوری بسیار بالایی در این عرصه برخوردار است آکادمی علوم اجتماعی چین تصریح می کند که چین در ساخت تسلیحات اتمی، موسسات تسلیحاتی هسته ای و راکتورهای اتمی بسیار پیشرفته است.
این در شرایطی است که چین اولین ازمایش بمب اتمی خود را در منطقه خودمختار سین کیانگ در شمال غرب این کشور در روز ۱۷ ژوئن سال ۱۹۶۷ انجام داد.
تارنمای چینی یی سی نوشته است که این کشور در مقایسه با روسیه و آمریکا از زرادخانه هسته ای کوچکی برخوردار است اما از پیشرفته ترین های دنیا است این گزارش خاطر نشان می کند که چین راهبردش پیشگام نشدن در استفاده از تسلیحات اتمی است مگر اینکه از سوی یک کشور مورد حمله اتمی قرار گیرد.
چین اکنون هم آزمایش اتمی انجام می دهد اما با توجه به پیشرفت هایی که پیدا کرده است این کار را در زیر زمین انجام نمی دهد بلکه آزمایش های اتمی شبیه سازی رایانه ای صورت می دهد که هم هزینه بالایی نمی خواهد و هم آلودگی زیست محیطی نخواهد داشت.
روزنامه ارتش چین هم نوشته است که ما قابلیت های بالایی اتمی تسلیحاتی داریم اما طبیعتا راهبرد ما استفاده از این تسلیحات به عنوان نیروی بازدارنده است چین در هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق این کشور که هفته پیش در پکن برگزار شد از تعدادی از بمب ها و موشک های هسته ای خود رونمایی کرد.

 یکی دیگر از موشک های هسته ای چین که در روز ملی چین از ان رونمایی شد
 
همکاران هسته ایچین با شمار فراوانی از کشورهای دنیا در زمینه ساخت و توسعه فن آوری های هسته ای دارای ارتباط و همکاری گسترده است یکی از علت ها این است که چین روابط گسترده ای با آنها دارد و شرکای بزرگ تجاری آنهاست و از جمله اینکه این کشور می خواهد از پیشروهای دنیا در این عرصه باشد.
رقابت تنگاتنگ چین با کشورهای غربی و همچنین کره جنوبی و ژاپن در توسعه این انرژی باعث شده است تا پکن به دنبال گشودن بازارهای مختلف به روی خود باشد از جمله کشورهایی که با چین در این راستا همکاری های مشترک دارند می توان به روسیه، اندونزی، آرژانتین، برزیل و پاکستان اشاره کرد.
 
توان بالا در حوزه پزشکی هسته ای
پزشکی هسته ای کلید طلایی حوزه درمان

خرم آباد - ایرنا - امروزه استفاده از اسکن با اشعه برای تشخیص و درمان به موقع بسیاری از بیماری ها به ویژه سرطان ها به عنوان یک ضرورت محسوب می شود که در سال های گذشته با توسعه رشته پزشکی هسته ای و فعالیت مراکز پزشکی هسته ای در لرستان این موضوع به خوبی نمود پیدا کرده است.
با پیشرفت علم و فناوری های نوین، پزشکان برای عقب نماندن از غافله درمانی، به فکر استفاده از روش های نوین برای تشخیص و درمان بیماری های مختلف به ویژه سرطان ها شدند که یکی از این روش ها استفاده از رادیوتراپی و پرتودرمانی در بخش پزشکی هسته ای است.
 
به همین دلیل مسوولان درمانی و بخش خصوصی در استان لرستان برای دریافت مجوز فعالیت مراکز رادیوتراپی برای تشخیص بیماری ها اقدامات موثری انجام دادند چرا که تا قبل از ایجاد این مراکر در استان، بیماران مجبور بودند علاوه بر هزینه های فراوان برای اعزام به دیگر استان ها، باید مسافت های طولانی برای دریافت این خدمات طی کنند که خوشبختانه با استقبال بخش خصوصی این مهم نیز در لرستان محقق شد.
رادیوتراپی یکی از سه مرحله درمان بیماری سرطان است که در درمان سرطان ۴۰ تا ۵۰ درصد موثر بوده و نقش بسزایی در درمان این بیماری دارد.
نخستین مرکز پرتو درمانی خرم آباد با حضور حسن قاضی زاده هاشمی وزیر اسبق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اعتبار ۱۳۰ میلیارد ریال به بهره برداری رسید که روزانه ۷۰ بیمار در این مرکز از خدمات بهره‌مند می شوند واز اعزام بیماران به دیگر استان‌های کشور جلوگیری می‌شود.این مرکز، در زمینی به مساحت ۹۷۳ متر مربع و زیربنای ۴۵۶ متر مربع افتتاح شد و اسکان همراه بیمار نیز به صورت رایگان است، به طوری که طی ۲۰ روز دوره درمان، همراه بیمار نیز می‌تواند از امکانات استفاده کند.
همچنین چندین مرکز پزشکی هسته ای دیگر در استان راه اندازی شده است تا دسترسی مردم استان به این خدمات راحت تر باشد و هزینه های کمتری برای درمان بیماری خود صرف کنند.
در راستای درمان بیماری سرطان ۲ بخش شیمی درمانی و آنکولوژی (خون شناسی)  در بیمارستان های شهید رحیمی و شهید مدنی خرم آباد در طول فعالیت دولت تدبیر و امید راه اندازی شده است.
 به منظور تسهیل فرآیند درمان بیماران مبتلا به سرطان چهار مرکز جامع تشخیص بیماری سرطان در این استان در دست ساخت است که از این تعداد ۲ مرکز در شهرستان خرم آباد و بروجرد و ۲ مرکز سطح سه در شهرستان ها الیگودرز و کوهدشت قرار دارند.
همچنین مرکز تشخیص پزشکی هسته ای با مشارکت بخش خصوصی در بیمارستان شهید چمران شهرستان بروجرد راه اندازی شده است که با راه اندازی این مرکز از مراجعه بیماران برای گرفتن عکس های هسته ای با صرف زمان و هزینه های گزاف به شهرهای مجاور جلوگیری می شود.
بیماران در این مرکز با تعرفه دولتی پذیرش می شوند،کاربرد دستگاه تشخیص هسته ای بروجرد برای بیماری های مختلف مانند ناراحتی های قلبی، کبد، استخوان، کلیه و تیروئید بوده که با توجه به بروزبودن دستگاه ها، اسکن با حساسیت بالا، کم خطر و کم ضرر است.
 در حال حاضر بیش از ۲ هزار بیمار سرطانی در استان وجود دارد که شایع‌ترین سرطان‌ها در لرستان به ترتیب دستگاه گوارش، سینه(در خانم‌ها)، تومورهای مغزی و سرطان خون است.
 پرتو درمانی یا رادیوتراپی به عنوان یکی از مهمترین شاخه‌های فیزیک پزشکی است. پرتو درمانی به درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتو های ایکس و آلفا و بتا و گاما که یا از دستگاه تابیده می‌شوند یا از داروهای حاوی مواد نشاندارشده ساطع می‌شوند می گویند.
هدف از پرتو درمانی از بین بردن حداکثر سلول‌های سرطانی با حداقل آسیب به بافت‌های سالم است، کاربرد اصلی پرتو درمانی در معالجه و یا تقلیل امراض سرطانی است و دیگر کاربردهای پرتودرمانی از بین بردن سلول‌های سرطانی و ضایعات ارگان‌های مختلف، بازتوانی و بهبود اعضای بدن بیمار (همچون کبد، کلیه و پروستات)، پیشگیری گسترش ضایعات اعضا و کاهش علائم بیماری (همانند درد) است. 
استفاده از مواد رادیواکتیو در پزشکی ایران نخستین بار در سال ١٣٣٩در آزمایشگاه پیمان مرکزی دانشکده علوم پزشکی تهران شروع شد. حدود یک سال بعد، یعنی سال ١٣۴٠، نقشه برداری از تیروئید و اندازه گیری هورمون های تیروئیدی در خون به وسیله «گاما کمرایی» که به بیمارستان رازی هدیه شده بود، آغاز شد.
در سال ١٣۴۶، با تشویق و همت دکتر نظام مافی از محل ثلث مرحوم ابراهیم قره گزلو، مرکز پزشکی هسته ای و تحقیقات غدد مترشحه داخلی دانشگاه تهران تاسیس شد و این مرکز از سال ١٣۴۷ با ریاست دکتر نظام مافی شروع به کار کرد.
پزشکی هسته ای در بزرگسالان برای بیماری های قلبی و به تصویرکشاندن جریان خون و عملکرد قلب، اسکن پرفیوژن میوکارد، تشخیص بیماری عروق کرونر و میزان تنگی کرونر، ارزیابی آسیب قلبی، جراحی بای پس قلب و آنژیوپلاستی، ترمیم جریان خون و تشخیص رد پیوند قلب، اسکن ریه ها برای مشکلات تنفسی و جریان خون، تشخیص رد پیوند ریه، ارزیابی استخوان ها از نظر شکستگی، عفونت و آرتروز، ارزیابی بیماری متاستاتیک استخوان، مفاصل مصنوعی دردناک و تومورهای استخوانی مورد استفاده است.
همچنین بررسی ناهنجاری های مغزی در بیماران با علائم یا اختلالات خاص مانند تشنج، از دست دادن حافظه و اختلالات مشکوک در جریان خون، تشخیص زود هنگام اختلالات عصبی مانند بیماری آلزایمر، بررسی ناهنجاری های موجود در ماده شیمیایی مغز برای کنترل حرکت در بیماران مشکوک به بیماری پارکینسون یا اختلالات حرکتی و ارزیابی بازگشت تومور مغزی، شناسایی التهاب یا عملکرد غیر طبیعی کیسه صفرا، عملکرد تیروئید را اندازه گیری کرده و تیروئید پرکار یا کم کار را تشخیص می دهد.
از پزشکی هسته ای در کودکان نیز برای بررسی ناهنجاری های مری، مانند ریفلاکس مری یا اختلالات حرکتی، باز بودن مجرای اشک، باز بودن شنت های بطنی در مغز و ارزیابی بیماری مادرزادی قلب از نظر شنت و جریان خون ریوی استفاده می شود.
روش های تصویربرداری پزشکی هسته ای غیر تهاجمی هستند. به استثنای تزریقات وریدی، آنها معمولاً بدون درد هستند. در خلال این آزمایشات از مواد رادیواکتیو به نام رادیو داروها یا رادیوتراکرها برای کمک به پزشکان در تشخیص و ارزیابی شرایط پزشکی استفاده می شود.
پزشکی هسته ای همچنین روش های درمانی مختلفی را ممکن می کند. یکی از این موارد، درمان ید رادیواکتیو است که در طی آن از مقادیر کمی ماده رادیواکتیو برای درمان سرطان و سایر شرایط پزشکی موثر بر غده تیروئید استفاده می شود.
تصویربرداری پزشکی هسته ای در بیماران به دو شکل سرپایی و یا بستری کامل در بیمارستان انجام می شود. در زمان شروع تصویربرداری، دوربین یا اسکنر یکسری عکس دریافت می کند. دوربین دور بیمار می چرخد یا ممکن است در یک موقعیت باقی بماند و از بیمار خواسته می شود که موقعیت بدن خود را بین هر تصویر تغییر دهد.
زمانی که دوربین در حال عکس گرفتن است، بیمار باید برای مدت زمان کوتاهی بی حرکت بماند. در برخی از موارد، دوربین ممکن است بسیار نزدیک به بدن فرد حرکت کند.
اخیرا نیز مرکز پزشکی هسته ای افلاک خرم آباد با همکاری بخش خصوصی، بانک ملی و بیمارستان شهید آیت الله مدنی این شهر راه اندازی شد تا بیماران بتوانند با تعرفه دولتی خدمات درمانی را دریافت کنند.
علاءالدین شیخی رییس بیمارستان شهید مدنی خرم آباد درباره این مرکز پزشکی هسته ای گفت: مرکز پزشکی هسته ای افلاک خرم آباد با استفاده از مواد هسته ای تصویری دقیق از اندام های حیاتی بدن برای تشخیص بیماری ها ثبت می کند، این مرکز با همکاری بیمارستان شهید مدنی خرم آباد با سرمایه گذاری ۶ میلیارد تومانی در ۲ طبقه ۱۸۰ مترمربعی در کنار این بیمارستان ساخته شده است.
وی اظهار داشت: مجوز این مرکز به نام بیمارستان شهید آیت الله مدنی با قرارداد ۱۰ ساله تا سال ۱۴۰۸ است و سرمایه گذار بخش خصوصی همه اعمال اسکن هسته ای با تعرفه دولتی را برای بیماران انجام می دهد.
وی با بیان اینکه شهر خرم آباد به ویژه بیماران نیازمند دریافت خدمات از مرکز پزشکی هسته ای هستند، تصریح کرد: اساس کار پزشکی هسته ای ثبت تصاویر دقیق از نحوه عملکرد اندام های داخلی بدن با استفاده از تزریق رادیودارو و تشعشعات رادیواکتیو است که امیدواریم با تجهیز بیمارستان ها و راه اندازی دیگر مراکز پزشکی هسته ای گامی بلند برای توسعه فعالیت های پزشکی در استان برداشته شود و دیگر نیازی به اعزام بیماران به دیگر استان ها نباشد.
شیخی با اشاره به برخی اقدامات درمانی موثر در استان اظهار داشت: اکنون بیمارستان شهید مدنی ( ویژه کودکان و بیماران قلبی)خرم آباد ماهانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ آنژیو انجام می دهد و با راه اندازی مرکز پزشکی هسته ای، نیاز به اعزام بیماران به دیگر بیمارستان ها نیست و خدمات لازم به بیماران قلبی و کودکان ارائه می شود.
وی با بیان اینکه بخش آنکولوژی اطفال نیز به مرکز پزشکی هسته ای نیاز دارد، تصریح کرد: اگر ساختمانی کنار بیمارستان شهید مدنی برای این مرکز هسته ای خریداری شود بخشی از مشکلات نیز حل خواهد شد.
فاطمه فرسیابی متخصص پزشکی هسته ای در خرم آباد نیز می گوید: در تمام نقاط بدن اسکن پزشکی هسته ای می تواند کمک کننده باشد به ویژه برای تشخیص بیماری های قلبی، اسکن قلب انجام می شود تا مشکلات قلب فرد به خوبی تشخیص داده شود.
وی ادامه داد: مرکز پزشکی هسته ای افلاک خرم آباد انواع خدمات همچون اسکن تمام بدن برای بررسی متاستاز سرطان ، مدولاری تیروئید، اسکن قلب، ریه، برگشت ادراری، پروفیژن مغز، اسکن خون رسانی میوکارد قلب، پاراتیروئید، کلیه، مجاری اشکی، کبد، طحال، مجاری صفراوی و تشخیص تومورهای سینه و پروستات و دیگر بیماری ها را انجام می دهد.
مهرداد ویسکرمی نماینده مردم خرم آباد در مجلس شورای اسلامی نیز درباره نیاز مردم استان به مراکز پزشکی هسته ای می گوید: بیماران سرطانی از نظر مالی و انتقال بیماران به دیگر استان ها مشکل دارند و خوشبختانه در مرکز پزشکی هسته ای با تعرفه دولتی در کمترین زمان ممکن و بدون جابجایی این خدمات را دریافت می کنند.
وی ادامه داد: این قدم جدیدی است و استان نیاز به این اقدامات پزشکی دارد باید بخش خصوصی را حمایت کرد تا بار دولت برای ارائه خدمات درمانی  به بیماران نیز کمتر شود.
بیژن مقدم بیرانوند مدیرعامل شعب بانک ملی لرستان نیز گفت: آماده همکاری با بخش درمان استان هستیم و تاکنون اقدامات خوبی برای حمایت از این حوزه انجام شده که نمونه آن مرکز پزشکی هسته ای، اعطای تسهیلات ۶۰ میلیارد تومانی به بیمارستان دورود و کمک به پروژه پرتو درمانی خرم آباد است.
 
انسان های با استعداد و هوش بالا
تارا شریفی (ضریب هوشی: 162)
تارا شریفی، نابغه ایرانی در این خصوص گفت: من زمانی که این نتیجه را بدست آوردم، شوکه شدم. من هرگز انتظار نداشتم به چنین نتیجه خوبی برسم.
طبق اعلام باکس هرالد، تارا شریفی این آزمون را در دانشگاه آکسفورد داده و مجبور بوده در مدت زمانی مشخص به پرسش‌ها پاسخ دهد. همچنین این آزمون، آزمونی غیرکلامی بود که بر توانایی تارا در درک معانی کلمات متمرکز شده بود.
تارا شریفی می‌گوید شرکت در این آزمون، تصمیم مشترک او و خانواده‌اش بوده تا فرصتی شگرف را برای ملاقات افراد دیگر در سامانه منسا به دست آورد.
تارا شریفی همچنین اظهار داشت: من این مسئله را به برخی دوستانم در مدرسه گفته‌ام و آن‌ها بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند. من دوست دارم زمانی که بزرگتر شدم، در زمینه ریاضیات فعالیت کنم.
پدر وی نیز در این خصوص گفت: من بسیار احساس غرور می‌کنم؛ اما بسیار نیز شگفت‌زده شدم که چطور تارا این نمره را کسب کرد. من می‌دانستم که او بسیار باهوش است؛ اما فکر نمی‌کردم او دارای چنین ضریب هوشی است.
به نوشته باکس هرالد، تارا هم اکنون واجد شرایط عضویت در منسا است؛ همچنان که وی به عنوان عضو جمعیت تیزهوشان (High IQ society) نیز شناخته می‌شود.
گفته می‌شود پدر تارا شریفی اهل دشتستان در استان بوشهر است.
شهریار افشار (ضریب هوشی: نامعلوم)
این فیزیکدان و کارآفرین ایرانی آمریکایی در حال حاضر با تعدادی اختراع پیشگام در رتبه 8 باهوش ترین فرد زنده است. در حال حاضر، او یک استاد محقق مهمان فیزیک در دانشگاه رووان نیوجرسی و هم‌چنین مدیرفنی و مدیر عامل شرکت Immerz است.
 
جزء 5 کشور برتر در حوزه فناوری نانو
ایران رتبه چهارم جهان در حوزه نانو تكنولوژی را حفظ كرد

تهران- ایرنا- دبیر ستاد ویژه توسعه فناوری نانو معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اعلام كرد، ایران با انتشار بیش از 10 هزار مقاله آی اس آی در سال 97 رتبه چهارم دنیا را حفظ و جایگاه خود را تثبیت كرد.
به گزارش روز یكشنبه خبرنگارعلمی ایرنا، خوشبختانه ایران از نظر كمی وكیفی دارای جایگاه بسیارمطلوبی در توسعه علمی است و بعد از چین، آمریكا و هند كه سه كشور پر جمعیت دنیا هستند؛ ما رتبه چهارم دنیا را در حوزه فناوری نانو داریم و این خود به تنهایی یك اعتبار و افتخار است.ستاد ویژه توسعه فناوری نانو معاونت علمی وفناوری ریاست جمهوری درسال 97 همانند دیگر ستادهای فعال دراین معاونت در بخش نیروی انسانی، گسترش شركت های دانش بنیان و تولید محصول، صادارت، بخش آموزش و تولید علم؛ فعالیت چشمگیر داشته است.به گفته دبیرستاد ویژه توسعه فناوری نانو معاونت علمی وفناوری ریاست جمهوری، در حال حاضر 212 شركت صنعتی دانش بنیان در زمینه نانو در كشورفعال است و محصولات نانو را تولید می كنند كه این شركت ها در سال 97، بالغ بر 580 محصول مبتنی بر فناوری نانو تولید كرده اند كه تمام تاییدیه ها را گرفته و وارد بازار شده اند.سعید سركار روز یكشنبه در زمینه فعالیت های این ستاد در سال 97 به خبرنگارعلمی ایرنا گفت: توسعه منابع انسانی یكی از برنامه های این ستاد است، از ابتدای تاسیس ستاد ویژه توسعه فناوری نانو تا سال 97 این ستاد توانسته 35 هزار نفرمتخصص در گرایش های مختلف نانو فناوری درمقاطع كارشناسی ارشد به بالا در دانشگاه های كشور تربیت كند.وی بیان كرد: داشتن این نیروی انسانی متخصص باعث شد كه در توسعه علم و فناوری بسیار خوب عمل كنیم و نتایج آن در حوزه علمی كشور خودش را نشان داده به صورتی كه در سال 2001 كه فعالیت علم نانو در كشور شروع شده، رتبه ایران با انتشار 10 مقاله آی اس آی پنجاه و هفتم دنیا بود كه خوشبختانه درسال 2018 میلادی، ایران با انتشار بیش از 10 هزار مقاله آی اس آی به رتبه چهارم دنیا دست یافته و جایگاه خود را تثبیت كرده است.سركار افزود: از 10 مقاله در سال، در سال 97 به بیش از 10 هزار مقاله در سال رسیده ایم كه خودش یك رشد هزار برابری را نشان می دهد و این خود یك ركورد و یك انفجار توسعه علم است.وی با اشاره به اینكه مقالات معتبر علمی خودشان شاخص توسعه علمی هستند و متاسفانه در سال های اخیر در خصوص چاپ مقاله تبلیغات منفی بسیاری شكل گرفته است، اظهاركرد: چاپ مقاله هدف نیست ولی به عنوان یك شاخص بیانگر خیلی از ظرفیت های كشورهاست، به همین دلیل در دنیا به چاپ مقاله بسیار توجه می شود. چاپ 10 هزار مقاله توسط محققان كشورمان نشان می دهد كه ایران در حوزه فناوری نانو دارای یك بنیه علمی خیلی خوب است و ما بدون یك بنیه علمی خوب در تولید تكنولوژی و نوآوری نمی توانیم موفق باشیم.وی بیان كرد: زمانی ما می توانیم به عنوان یك كشور نوآور و فناور دریك حوزه تخصصی خودمان را مطرح كنیم كه در آن حوزه تخصصی در مرزدانش حركت كنیم و خوشبختانه در حوزه نانو تكنولوژی دارای یك بنیه فوق العاده خوب و دارای فونداسیون قوی از نظر علمی هستیم و نتیجه اش در توسعه فناوری و نوآوری خودش را نشان داده است. ما اگر بنیه علمی خوبی نداشته باشیم نهایتا می شویم دنباله روی كشورهای دیگر و می شویم مقلد. الان خوشبختانه ایران از نظر كمی و كیفی دارای جایگاه بسیارمطلوبی در توسعه علمی است و بعد از چین ، آمریكا و هند كه سه كشور پر جمعیت دنیا هستند ما رتبه چهارم دنیا را داریم و این خودش یك اعتبار و افتخار است.وی یادآور شد: سال 97 یا 2018 بیش از 10 هزار مقاله چاپ كرده ایم و هر چه به جلو حركت می كنیم، این رشد بیشتر است.* الگو شدن بخش دانش آموزی نانوی ایران برای بسیاری از كشورهادبیرستاد ویژه توسعه فناوری نانو گفت: در حوزه ترویج فناوری نانو، درخصوص آموزش دانش آموزان جزو نادر كشورهایی هستیم كه در حوزه نانو تكنولوژی به تربیت دانش آموز توجه كرده اند، خوشبختانه تا الان بیش از یك میلیون دانش آموز در كشور با فناوری نانوآشنا شده و آموزش تئوریك دیده اند، در سراسر كشور 87 آزمایشگاه نانو تكنولوژی وجود دارد كه دانش آموزان فرصت كار عملی پیدا می كنند.وی افزود: دربحث توسعه فناوری نانو نیز حدود 30 درصد ثبت اختراعات معتبر بین المللی را دركشورتوانستیم به نانو تكنولوژی اختصاص دهیم ، درحوزه مقالات نیزحدود 25 درصد تولیدعلم كل كشور را نانو فناوری تشكیل می دهد یعنی یك چهارم تولیدات علمی كشور در حوزه نانو فناوری است.سركار اضافه كرد: خوشبختانه توانسته ایم فناوری نانو را در بیش از 15 حوزه صنعتی رسوخ دهیم، صنایعی از قبیل داروسازی، لوازم بهداشتی وآرایشی، ساختمانی، خودرو، نفت و پتروشیمی، نساجی، آب، كشاورزی و محیط زیست، توانستیم با فناوری نانو محصولات مرسوم و موجود كشور را ارتقا دهیم و این باعث می شود رقابت پذیری و بازار صنایع ما توسعه پیدا كند و این ارزش افزوده ای است كه توسط فناوری نانو خلق شده است.وی بیان كرد: الان در كشور 212 شركت صنعتی دانش بنیان در زمینه نانو داریم كه محصولات نانو را تولید می كنند كه در سال 97 ، بالغ بر 580 محصول مبتنی بر فناوری نانو تولید كرده اند كه تمام تاییدیه ها را گرفته و وارد بازار شده اند، خوشبختانه در گزارش فروش شركت ها درسال 96 ( فروش 97 در اوایل 98 اعلام می شود )، حدود 1400 میلیارد تومان فروش محصولات نانویی بوده است و ما امیدواریم در سال 97 این میزان به 3هزارمیلیارد تومان برسد و به یك رشد دو برابری در حوزه بازارمحصولات نانو برسیم.* صدور محصولات نانویی به 45 كشور دنیاسركار یادآورشد: الان این محصولات را به بیش از 45 كشور دنیا از جمله كشورهای پیشرفته از قبیل كره جنوبی، استرالیا، چین، مالزی، اندونزی، روسیه، تركیه و كشورهای همسایه، كشورهای اروپایی مثل انگلیس، آلمان، اسپانیا، فرانسه ، آمریكای لاتین، كانادا و كشورهای آفریقایی صادرمی كنیم؛ بنابراین جغرافیای صادرات محصولات مبتنی برفناوری نانو بسیار گسترده است و تلاش می كنیم به لحاظ كمی نیز توسعه پیدا كند. سال 96، 62 میلیون دلار صادرات داشته ایم و امیدواریم سال 97 میزان صادرات ما از 100 میلیون دلار عبور كند و هدف گذاری كردیم كه اگر حمایت های لازم انجام شود، سال 1404 به صادارت یك میلیارد دلاری محصولات مبتنی بر فناوری دست پیدا كنیم.سركار افزود: ظرفیت های بسیاری در كشور وجود دارد و تقاضای ما این است كه از این ظرفیت ها، توانمندی ها و قابلیت ها حمایت شود تا این قابلیت ها فرصت ظهور پیدا كند و بتواند به اقتصاد كشور كمك كند، برنامه ریزی ما این است كه در سال 1400 ، 1400 محصول مبتنی بر فناوری نانو در بازار داشته باشیم.* نمایشگاه فناوری نانو با رنگ و بوی تجاریسركار در خصوص برپایی نمایشگاه فناوری نانو در سال 97 گفت: زمانی در این نمایشگاه، دانشگاه ها، پژوهشگاه ها و پارك های فناوری دستاوردهای خود را ارایه می كردند، اما الان در این نمایشگاه شركت های دانش بنیان نیز شركت می كنند و محصولات و فناوری هایشان را به نمایش می گذارند و از زمانی كه فناوری نانو در صنعت رسوخ كرده است محصولات صنعتی وارد چرخه تولید شدند. خوشبختانه سال 97 نمایشگاه بیشتر رنگ و بوی تجاری پیدا كرد و در كنار بخش های مختلف داخلی، تجارخارجی نیز در این نمایشگاه حضور پیدا كردند.وی یادآور شد: امیدواریم در سال های آتی بتوانیم حضورتجار كشورهای دیگر را در نمایشگاه فناوری نانو داشته باشیم.* راه اندازی 4 دفتر توسعه همكاری نانو تكنولوژیسركار با اشاره به اینكه ستاد نانو به دنبال امضای تفاهم نامه های قفسه ای نیست، گفت: بسیاری از دستگاه ها و وزارت خانه ها چندین قفسه از تفاهم نامه هایی دارند كه فقط برای امضا منعقد شده اند و اجرایی نیستند. در حوزه فناوری نانو وارد این موارد نشده ایم و به صورت عملی وارد كار می شویم. الان 4 دفتر توسعه همكاری نانو تكنولوژی در چین راه اندازی كرده ایم.وی بیان كرد: وظیفه این دفاتر این است كه زمینه همكاری ها در بخش صادرات را در یك طیف گسترده بین دو كشور فراهم كنند، بیشتر هدف آنها فروش تكنولوژی است و بیشتراز فروش تكنولوژی، هدف فروش محصولات مبتنی بر فناوری نانو است. علاوه بر چین در كشوراندونزی، تركیه ،عراق ، سوریه و هند دفترتوسعه همكاری نانو تكنولوژی راه اندازی شده و درسال های آینده نیز این دفاتر دركشورهایی كه پتانسیل خرید محصولات نانویی ایران را دارند، ایجاد خواهد شد تا به هدفمان كه یك میلیارد دلار صادرات است راحت تر برسیم.* 5 استاندارد بین المللی در مسیر ثبتوی با اشاره به اینكه در بحث استانداردهای بین المللی و ملی فعال هستیم، گفت: تا كنون ایران در زمینه استاندارد بین المللی نانو، توانسته 4 استاندارد بین المللی ایزو را در حوزه نانو تكنولوژی به ثبت برساند. ایران جز كشورهای پیشگام است و دراین زمینه همتراز كشورهای آلمان و چین است.سركار در پایان در خصوص وضعیت فناوری نانو در سال 97، بیان كرد: امیدوارم مسئولان ما به ظرفیت های كشور در حوزه علم و فناوری بیشتر اعتقاد پیدا كنند. این حوزه می تواند منشاء اقتصاد مقاومتی باشد و كشورمان چاره ای جز توجه به اقتصاد دانش بنیان ندارد زیرا می تواند ارزش افزوده فوق العاده بالایی داشته باشد. اگر در این حوزه سرمایه گذاری كنیم به جرات می توان گفت در یك برنامه 10 ساله مابیش از حوزه نفتمان از مغزهایمان می توانیم درآمد كسب كنیم

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ | 0:12 | نویسنده : missmehri |

جزء 10کشور برتر در حوزه ساخت ماهواره و ماهواره بر
ایران جزو ۱۰ کشور برتر جهان در حوزه دانش فضایی است

شیراز- ایرنا- مدیرکل حوزه ریاست سازمان فضایی و دبیر شورای عالی فضایی ایران گفت: ۹۲ کشور در حوزه فناوری و خدمات فضا پایه ورود کرده و عضو باشگاه فضایی جهان هستند که از این تعداد ۵۸ کشور قادر به طراحی و ساخت ماهواره‌اند و از این میان ۱۰ کشور توانایی پرتاب ماهواره دارند که ایران جزو آنهاست.  
به گزارش روز دوشنبه روابط عمومی اتاق بازرگانی فارس، سعید قربانی در همایش صنعت فضایی، فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌رو در شیراز، با اشاره به فعالیت‌های حوزه ساخت ماهواره افزود: یک نسخه ماهواره ظفر پرتاب شد که ما عدم موفقیت این پرتاب را شکست نمی‌دانیم چرا که شتاب و سرعت پرتابگر این ماهواره کم بود که اگر زمان شتاب یاری می‌کرد این ماهواره در مدار قرار می‌گرفت اما به زودی به دنبال تثبیت این فناوری هستیم.وی ادامه داد: ماهواره ظفر ۲ با دقت ۱۶ متر در دست اقدام است و همچنین ماهواره‌های مخابراتی ناهید را آماده کرده‌ایم و تا پایان سال ۱۴۰۰ تعداد قابل توجهی ماهواره را در حال ساخت و اقدام داریم که گام‌های موثری برای ایجاد تکنولوژی‌های فناورانه این ماهواره‌ها از جمله دوربین‌های آنها به حدود یک متر امکان سنجی شده، که به زودی محقق خواهد شد.او اضافه کرد: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با همگرایی، همکاری و هماهنگی مجموعه‌های ذی‌ربط، برنامه راهبردی دوم کشور را با محوریت سرعت در طراحی و ساخت ماهواره‌ها در دستور کار قرار داده و هم اینک فعالیت‌هایی بر روی ماهواره‌های کوچکتر با هزینه‌های کمتر در حال انجام است.قربانی بیان داشت: برنامه‌ریزی و سیاستگذاری‌هایی برای بهره‌برداری از توان بخش خصوصی در این زمینه انجام شده و درهای این بخش برای ورود بخش خصوصی کاملا باز است.مدیر کل حوزه ریاست سازمان فضایی و دبیر شورای عالی فضایی کشور افزود: این در حالی است که امید و انگیزه کافی نیز در بخش خصوصی وجود دارد به گونه‌ای که هم‌ اینک سه مجموعه فعال در حوزه فضایی در کشور به هم پیوسته و به دنبال سرمایه‌گذاری برای ساخت و پرتاب ماهواره هستند.او گفت: همچنین برنامه‌ریزی برای حضور شرکت‌های دانش‌بنیان نیز انجام شده که بر اساس آن مقرر شده است در ۱۰ سال آینده، ۳۰۰ ماهواره را به شکل منظومه پرتاب کنند.وی افزود: آینده صنعت فضایی کشور بسیار روشن و نوید بخش است و وظیفه ما حمایت، کمک و تسهیل‌گری برای روی دادن اتفاق‌های خوب در این زمینه در کشور است.فرصت‌های اقتصادی صنایع فضایی کشور برای بخش خصوصی شناخته شده نیستعضو هیات رئیسه و رئیس کمیسیون فناوری، اطلاعات، ارتباطات و اقتصاد رسانه اتاق بازرگانی فارس هم در این همایش بیان داشت: فرصت‌های اقتصادی صنایع فضایی کشور برای بخش خصوصی شناخته شده نیست.یلدا راهدار افزود: امروزه انقلاب صنعتی چهارم در حال شکل‌گیری است و کشورهایی صاحب قدرت و ثروت هستند که دارای داده بیشتری باشند و بتوانند از این داده‌ها ارزش افزوده خلق کنند.وی ادامه داد: توسعه صنعت فضایی در ایران، مسیر رو به پیشرفتی دارد و یکی از صنایع پیشران و کمک به صنایع دیگر از جمله کشاورزی و دریایی محسوب می‌شود.او اظهار داشت: استفاده از ماهواره‌های بومی و قرار گرفتن آن در مدار زمین به هر کشوری کمک می‌کند با اطلاعات تصویری مستقل، از بحران‌های آینده مطلع شود و پیامدهای آن را مدیریت کند.عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی فارس اضافه کرد: اطلاعات ماهواره‌ای در زمینه بلایای طبیعی، آب و هوا و استفاده در زمینه کشتیرانی و ناوبری از اهمیت فراوانی برخوردار است و در چنین شرایطی، دستیابی به دانش ساخت ماهواره و پرتاب آن به فضا بیش از پیش موفقیتی راهبردی است.     راهدار گفت: همچنین به کمک ماهواره‌ها می‌توان کل محصولات کشاورزی در نقاط هدف را رصد کرد و با توجه به میزان آب موجود، مبادرت به برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری درست در زمینه نوع و میزان کاشت محصولات مختلف کرد.وی، در موردکاربرد ماهواره در هواشناسی هم اظهار داشت: تمام داده‌های هواشناسی از طریق ماهواره قابل مشاهده است و اطلاعات ماهواره‌ای مربوط به هواشناسی و پیش‌بینی بارش یا عدم بارش می‌تواند از ۱۷ تا ۲۳ درصد به اقتصاد کشاورزی کمک کرده و آن را گسترش دهد.او افزود: در زمینه محیط زیست هم یکی از مهم‌ترین کاربردهای ماهواره، تشخیص آلودگی هوا و میزان گرد و غبار و غلظت آن در نقاط مختلف است که در همین زمینه جمع‌آوری اطلاعات در خصوص منشا گرد و خاک، سبب اتخاذ اقدامات پیشگیرانه می‌شود، ضمن اینکه ماهواره امکان رصد آلودگی و وضعیت آب، دریا و جنگل را نیز فراهم می‌کند.وی ادامه داد: هم‌ اینک دولت به دنبال کاهش تصدی‌گری خود در زمینه فعالیت‌های فضایی است اما برای ورود بخش خصوصی به حوزه فعالیت‌های فضایی نیاز به حمایت‌های اولیه دولتی هم وجود دارد.
 
جزء 10 کشور برتر در حوزه سلول های بنیادی
دانش سلول‌های بنیادی و پزشکی بازساختی راه حل‌های کارآمدی را برای فائق آمدن بر این مشکلات به وجود آورده است. در همین راستا ستاد توسعه علوم و فناوری‌های سلول‌های بنیادی معاونت علمی در تلاش است تا از ظرفیت‌های علمی موجود کشور برای ارتقای فعالیت‌های این حوزه استفاده کند.در حال حاضر ایران از لحاظ تولید مقالات در حوزه علوم سلول‌های بنیادی و پزشکی بازساختی دارای رتبه نخست میان کشورهای اسلامی است و افزایش سرمایه گذاری مادی و معنوی در این حوزه منجر به کسب جایگاه‌های بهتر در منطقه و جهان می‌شود.پس با توجه به جایگاه ویژه این فناوری برتر در دنیا و اهمیت درمانی و ارزش اقتصادی آن برای جامعه و همچنین قرار گرفتن این حوزه از دانش در میان اولویت‌های سند نقشه جامع علمی کشور، هدایت و راهبری اقدامات و فعالیت‌های مرتبط با آن نیازمند همکاری، تشریک مساعی و تجمیع تمامی دست اندر کاران در این حوزه از دانش است. ستاد به این موضوع مهم توجه کرده است و در این راستا وظیفه اجرایی‌سازی سند ملی علوم و فناوری‌های سلول‌های بنیادی را بر عهده دارد. در این صورت با شناسایی نخبگان فعال در این حوزه از علم و تربیت نیروی انسانی متخصص ارائه خدمات بالینی گسترده در سطح ملی سرعت می گیرد.
 
جزء 4کشور برتر در ساخت ناو و داشتن ناوبندری

فرمانده تکاوران دریایی نیروی دریایی ارتش گفت: نیروهای راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اتکا به دانش و تخصص نیروهای داخلی در زمینه ساخت زیردریایی جزو پنج کشور برتر جهان قرار دارد.
امیر دریادار دوم تکاور سیدمرتضی درخوران سه‌شنبه در حاشیه برنامه های گرامیداشت سوم خرداد در جمع خبرنگاران با اشاره به دستاوردهای نیروی دریایی ارتش راهبردی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: نیروی دریایی ارتش با پشتکار و رهنمودهای مقام معظم رهبری  به عنوان نیروی راهبردی در تولید ناو، ناوشکن، رزم ناو و هواناو یکی از قدرت‌های برتر جهان است.
وی به فرمایشات و دستور مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه با زیردریایی ها خلیج فارس را به دست بگیرد اشاره کرد و گفت: این دستور  عملی شده و همه کشورها می دانند که ایران با اقتدار در دریا حضور دارد و هیچ کشوری جرات ندارد حرکتی علیه ایران در دریا انجام دهد.
امیر دریادار دوم تکاور درخوران بیان کرد: نیروی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی به بسیاری از کشورها در بحث تامین امنیت کشتی‌های تجاری و نفتی کمک می‌کند.
وی افزود: تکاوران دریایی ارتش در اوج آمادگی هستند و در هرنقطه از دریا تا آخرین قطره خون خود از کشور دفاع خواهند کرد ضمن اینکه در بحث تجهیزات، آمادگی و آموزش نیروی انسانی در بهترین وضعیت، قرار دارند و به لحاظ آمادگی  از منافع جمهوری اسلامی ایران در تمام آبهای آزاد و اقیانوس‌ها دفاع می‌کنند.
 امیر دریادار دوم تکاور درخوران با اشاره به رشادت های نیروی دریایی در دفاع از خرمشهر در ابتدای جنگ تحمیلی گفت: تکاوران ارتش اولین نیروهایی بودند که در کنار مردم ایستادند و تا آخرین قطره خون خود جنگیدند و در مقاومت ۳۴ روزه ۷۸ شهید تکاور نیروی دریایی تقدیم ایران اسلامی کردند.
وی ادامه داد: نیروهای دریایی خرمشهر در جنگ های چریکی بسیار موفق عمل کردند و در ۳۴ روز مقاومت طوری جنگیدند که واقعا فراموش شدنی نیست.
امیر دریادار دوم تکاور درخوران تصریح کرد:شهدای بزرگی مانند شهیدصفایی به عنوان شکارچی تانک ۱۶۴ تانک در  خرمشهر منهدم کرد و همین جا به شهادت رسید.
وی در ادامه گفت: شهدا دینی به گردن همه ما دارند و فاتحان اصلی شهدای ما هستند و ما خود را مدیون این شهدا می‌دانیم و بر خود واجب می‌دانیم برای اقتدار کشور ایران اسلامی دفاع کنیم.
 
رتبه بندی ارتش ایران در سال2021 توسط "گلوبال فایر پاور" در خاورمیانه بعد از مصر و ترکیه در رتبه 3 ودر جهان در رتبه14 می باشد.
 
جزء 18 کشور قدرتمند اقتصادی در دنیا

بررسی گزارش های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نشان می دهد، اقتصاد ایران علیرغم اعمال شدیدترین تحریم‌ها، طی یک دهه گذشته بین رتبه های ۱۶ تا ۲۲ دنیا قرار داشته است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم،  اقتصاد ایران به ویژه طی یک دهه اخیر سالهای پر فراز و نشیب زیادی را تجربه کرده است، سالها درگیر تحریم بوده و سال گذشته نیز تبعات بیماری کرونا نیز به آن اضافه شد. در این بین اقتصاد ایران به لحاظ جایگاه ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و اندازه تولید ناخالص داخلی همواره بین کشورهای برتر جهان قرار داشته است. البته باید همین جا به این نکته توجه داشت که رفاه و توسعه؛ شاخصه‌های گوناگونی دارد و اکنون آنچه که مردم در اختیار دارند در مقایسه با دهه های گذشته بسیار بیشتر شده است، به عنوان نمونه؛ در روستا‌ها اینترنت، حمل و نقل، بهداشت و ... ایجاد شده است که در گذشته این چنین نبود و ایجاد آن‌ها هزینه دارد.
یکی از مهمترین معیارها در این خصوص ، شاخص توسعه انسانی است که طبق گزارش سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران طی 40 سال گذشته بالاترین نرخ رشد توسعه را در جهان داشته است. گزارش توسعه انسانی یکی از مهمترین و معتبرترین گزارش‌های اقتصادی و اجتماعی در جهان است که هرساله توسط دفتر توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) منتشر می‌شود و در این گزارش شاخص توسعه انسانی (HDI) کشورها بر اساس معیارهایی چون امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی، درآمد واقعی و سرانه درآمد ملی از عدد صفر تا یک محاسبه می‌شود. بین 105 کشور دنیا که از سال 1980 میلادی شاخص توسعه انسانی برای آنها محاسبه می‌شد، ایران با 0.337 درجه افزایش، طی این 4 دهه بالاترین رشد را در شاخص توسعه انسانی داشته است.
در عین حال یکی از مهمترین شاخص های مقایسه اقتصاد کشورها در گزارش های صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، حجم تولید ناخالص داخلی بر اساس شاخص قدرت برابری خرید  (PPP) است که رتبه بندی اقتصادهای بزرگ دنیا را نشان می دهد و بررسی این گزارش ها طی یک دهه اخیر نشان می دهد، جمهوری اسلامی ایران از رتبه های 16 تا 22 را بین کشورهای دنیا داشته است.
البته جدول زیر که از یکی از گزارشهای صندوق بین المللی پول استخراج شده، نیز نشان می دهد، اقتصاد ایران طی سالهای 2017 تا 2020 بین 18 کشور برتر دنیا بوده است.

اخیرا نیز مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی با استناد به یکی از گزارش های بانک جهانی به رتبه 18 اقتصاد ایران بین اقتصادهای دنیا اشاره کرده بودند. البته پیش از این نیز ( بهمن ماه 99) محمد باقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور بر رتبه برتر اقتصاد ایران در بین اقتصادهای جهان اشاره کرده و گفته بود، با همه مشکلاتی که وجود دارد و کسی نمی‌تواند رنج اقتصادی مردم را انکار کند، اما باید بپذیریم ما جزو 18 کشور بزرگ جهان در تولید ناخالص داخلی هستیم.
نوبخت تاکید کرده بود: پس از جنگ جهانی دوم، اقتصاد کشور‌ها بر اساس رشد اقتصادی پنج تا هفت درصدی بررسی می‌شد، اما از 1970 تا 1990 میلادی رشد اقتصادی به همراه توزیع عادلانه ثروت شاخص قرار گرفت و پس از آن توسعه انسانی؛ ملاک بررسی اقتصاد کشورهاست.
وی با بیان این که حتی در کشور‌های اروپایی نیز برخی نرخ بیکاری بالایی دارند، اضافه کرد: جمهوری اسلامی ایران که با جنگ، ترور و تحریم در سال‌های گذشته روبرو بوده است نمی‌تواند بگوید رفاه کامل را ایجاد کرده، اما بر اساس شاخص توسعه انسانی سازمان ملل، در همه سال‌های پس از انقلاب وضع ما بهتر شده است.
گفتنی است، شاخص تولید ناخالص داخلی یا GDP بر اساس معیار PPP ( قدرت برابری خرید)، مهم‌ترین معیار در رتبه بندی قدرت اقتصادی کشورها در جهان محسوب می‌شود. محاسبه GDP اساسا توسط نهادهای داخلی هر کشوری انجام می‌شود و به طور مثال در ایران بانک مرکزی و مرکز آمار سالانه این شاخص را محاسبه می‌کنند. اما برای مقایسه کشورها در سطح جهان، نهادهای متعددی همچون صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، پس از بررسی آمارهای هر کشور، اقدام به انتشار لیست رتبه بندی شده کشورهای جهانی در شاخص GDP می‌نمایند. شاخص تولید ناخالص داخلی هر کشور ابتدا بر اساس واحد پولی همان کشور محاسبه می‌گردد. به طور مثال بانک مرکزی ایران شاخص GDP را بر اساس ریال گزارش می‌کند؛ در کشورهای اروپایی این شاخص برحسب یورو اعلام می‌شود؛ هند به روپیه، چین به یوآن، ژاپن به ین و آمریکا نیز این شاخص را برحسب دلار گزارش می‌کند. ولی در گزارش های جهانی برای مقایسه کشورها، تولید ناخالص داخلی بر اساس نرخ دلار و قدرت برابری خرید محاسبه می شود.
بر اساس اعلام صندوق بین المللی پول تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2021 به 651 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. بر اساس این آمار تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری در سال 2020 حدود 610 میلیارد دلار بوده است. همچنین در سال 2019 نیز تولید ناخالص داخلی کشور حدود 583 میلیارد دلار اعلام شده است. گفتنی است در سال 2017 تولید ناخالص داخلی کشور 430 میلیارد دلار بوده است.

بررسی آمارهای صندوق بین المللی پول نشان می دهد، ایران بر حسب تولید ناخالص داخلی با (معیار برابری قدرت خرید) در رتبه بیست و دوم قرار دارد. بر این اساس تولید ناخالص داخلی کشور در سال 2021 حدود 1000 میلیارد دلار برآورد شده است.
لازم به ذکراست، برای محاسبه دلاری میزان تولید ناخالص داخلی کشورها، دو روش متفاوت  وجود دارد. در روش اول، برای تبدیل شاخص به مقدار دلاری، از نرخ اسمی دلار که در بازار کشورها بین مردم مبادله می‌گردد، استفاده می‌شود. در روش دوم به جای نرخ اسمی دلار، «نرخ برابری قدرت خرید دلار» مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این روش از طریق مقایسه قدرت خرید دلار در بازار آمریکا با قدرت خرید پول ملی هر کشور (برای کالای واحد) در بازار داخلی، نرخ دلار را تعیین می‌کند. حاصل این روش نیز شاخص «GDP برابری قدرت خرید» است.


همانطور که در جدول بالا قابل مشاهده است، طبق براورد صندوق بین المللی پول، اقتصاد ایران بر اساس تولید ناخالص داخلی با معیار برابری قدرت خرید در سال 2019  در رتبه هجدهم دنیا بوده است. البته در سال 2017 میلادی نیز اقتصاد ایران رتبه 18 دنیا را داشت.

گفتنی است بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی نیز تولید ناخالص داخلی کشور با معیار ppp یا برابری قدرت خرید حدود 1000 میلیارد دلار بوده است و ایران بین کشورهای دنیا در رتبه 23 قرار دارد. 

به گزارش تسنیم،  باید به این نکته نیز دقت داشت که برآوردهای مختلف نهادهای بین المللی از جمله  صندوق بین المللی پول و بانک جهانی معمولا بر اساس اطلاعات اولیه بوده و ممکن است چندین بار این امارها بروزرسانی شوند. اما نکته مهم این است که اقتصاد ایران به لحاظ اندازه و حجم  بر حسب هر دو معیار محاسبه تولید ناخالص تولید داخلی جزو کشورهای برتر جهان می‌باشد

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ | 0:10 | نویسنده : missmehri |

 ایستادگی دربرابر مستکبران و زورگویان

مقاومت در برابر زورگویان و مستکبران درس بزرگ عاشورا است

مقاومت در برابر زورگویان و مستکبران درس بزرگ عاشورا است

زاهدان - امام جمعه زاهدان گفت: مقاومت در برابر مستکبران و زورگویان عالم یکی از بزرگترین درس های قیام عاشورا است.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام مصطفی محامی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته زاهدان ضمن دعوت نمازگزاران به رعایت تقوای الهی اظهار داشت: تقوا موضوع بسیار مهمی است که باید همیشه خودمان و دیگران را به این امر مهم سفارش کنیم.

وی با اشاره به اینکه همه در محضر خداوند هستیم و زمام همه امور در دست خدا است، افزود: زندگی باتقوا زمانی حاصل می‌شود که انسان در برابر گناه، زندگی پاکیزه داشته باشد.

امام جمعه زاهدان ضمن تسلیت ایام عزاداری امام حسین (ع) افزود: گسترش فرهنگ عاشورا نیاز همیشگی جامعه اسلامی است و در واقع باید از کسانی که در این راه قدم برمی دارند تقدیر و تشکر کرد.

وی با بیان اینکه قیام عاشورا دارای پیام‌های بسیاری است، ادامه داد: قیام دشت کربلا آن قدر وسیع است که حتی در جامعه امروز نیز مصداق دارد آن‌چنان که در همه دوران‌ها انسان را به مقاومت در برابر زورگویی ظالمان دعوت می‌کند.

وی با اشاره به اینکه مسلمانان باید همواره از قیام امام حسین (ع) درس مقاومت و آزادگی بگیرند، ادامه داد: مقاومت و پرهیز از مصالحه با دشمن مهم‌ترین پیام عاشورا است که مسلمانان باید این پیام را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.

نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان با اشاره به اینکه مقاومت در برابر دشمنان بزرگترین درس عاشورا است، گفت: حضرت سید الشهدا (ع) با قیامشان به تمام ملت‌ها و انسان‌های آزاده جهان درس مقاومت و آزادگی دادند.

وی تصریح کرد: امروز نیز با خروج آمریکایی‌ها از برجام دولت مردان ما باید در برابر زورگویی‌های سران استکبار ایستادگی کنند و پاسخی قاطع و صریح به اینگونه اقدامات پلید بدهند.

حجت الاسلام محامی در بخش دیگری از خطبه‌های امروز با اشاره به پیشرفت‌های چشمگیر کشور در زمینه‌های مختلف از جمله موضوعات هسته‌ای بیان داشت: این پیشرفت‌ها حاصل مقاومت مردم و همچنین جانفشانی شهدا، رزمندگان و آزادگان این کشور است.

وی با اشاره به اینکه درس دیگری که مسلمانان باید از نهضت عاشورا بگیرند دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر مستکبران است، افزود: امروزه تعدادی از مسلمانان در نقاط مختلف دنیا مورد ظلم واقع می‌شوند از همین رو باید همه مسلمانان با هم متحد شوند و در از مظلومان دفاع کنند.

امام جمعه زاهدان با تاکید بر اینکه با بیداری و هوشیاری باید نقشه دشمنان را خنثی کنیم، بیان داشت: نباید شیعه و سنی از هم جدا شوند زیرا این وحدت بین شیعه و سنی می‌تواند تمام نقشه‌های دشمن را خنثی کند.

داشتن نظام اسلامی و مبتنی بر رای و تصمیم مردم

آنچه در نظام جمهوری اسلامی حاکم است، رأی مردم است/ رعایت اخلاق انتخاباتی یعنی براساس فریب عمل نکردن

مصاحبه با آیت الله اراکی

نقش انتخابات در نظام جمهوری اسلامی چه قدر اهمیّت دارد و از چه جایگاهی برخوردار است؟

همانطوری که امام راحل در زمان خود و رهبر معظم انقلاب نیز امروز به طور مکرر تأکید فرمودند «که انتخابات سرنوشت مملکت را تعیین می کند» و واقعا هم این گونه است، چرا که در مملکت ما انتخابات یعنی حضور مردم و حضور مردم هم تعیین کننده است. الان در بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی، نقشی برای مردم در انتخابات قائل نیستند و انتخابات، به طوری مهندسی می شود و حتی طوری در قانون خودشان مهندسی کرده اند که نقشی برای مردم در انتخابات وجود ندارد.

تفاوت انتخابات در ایران و کشورهای مدعی دموکراسی

در کشورهایی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان سرمایه داران و نظام سرمایه حاکم است و براساس برنامه ای که سرمایه داران در کشور سازماندهی کرده اند و حتی بر محور تکنیک مهندسی اجتماعی رأی را سرمایه داران معین می کنند و نقشی برای مردم در انتخابات نیست و لذا همیشه منتخبین وابسته به جریان سرمایه داری، حاکم بر این کشورها می باشند و حکومت می کنند.

توجه دارید که نهضت ۹۹ درصدی آمریکا و نظیر همین حالت در فرانسه و تحرکاتی که در انگلیس ایجاد شده بود در ادامه همین نظام سرمایه داری بود. مردم به تدریج احساس می کنند، کسانی که تکلیف آنها را تعیین می کنند و همه قدرت در دست آنها است، یک درصد جامعه می باشند که آن هم سرمایه داران می باشند و تبعا هیچ نقشی برای مردم در این راستا نیست.

انتخابات در نظام جمهوری اسلامی

انتخابات در ایران اسلامی، کاملا برعکس است. مردم تعیین کننده می باشند. دلیل ما روشن است. از سویی افرادی انتخاب می شوند که هیچ جریان سیاسی خاصی با آنها نبوده، دفعتا جلو می آیند و خودشان را مطرح کنند. می توانند برنامه و شعارهایی را ارائه دهند و کاری کنند که نظر اکثریت مردم را جلب کنند. مثلا در دوره آقای احمدی نژاد، کسی ایشان را نمی شناخت. توانست وارد انتخابات شود و نظر مردم را به خود جلب کند و دو دوره رئیس جمهور ایران شود. با این که آدم ناشناخته ای بود.

حتی خود ما و عامه مردم قبل از این که رئیس دولت نهم و دهم وارد عرصه انتخابات شود، او را نمی شناختیم. این نشان دهنده این است، آنچه در نظام جمهوری اسلامی حاکم است، رأی مردم است. حالا اینکه این رأی به چه شکلی بدست می آید و آیا بدست آوردن رأی و نظر مردم چگونه می باشد؛ آن بحث دیگری است. به هر حال در انتخابات ایران، رأی مردم تعیین کننده می باشد و به همین دلیل انتخابات در ایران مهم و نقش اول اهمیت را دارد.

اما نکته ای که از نظر دینی و نظام سیاسی اسلام، باید به آن توجه کرد، این است که در نظام سیاسی اسلام، قدرت را مردم می سازند و مشروعیت را خدای متعال تعیین می کند. خدا تعیین می کند که چه کسی اصلح است و چه کسی حق حاکمیت دارد. این مشروعیت از سوی خدا و طبق معیارهای الهی تعیین می‏ شود، حضرت حق تعالی معین می کند که چه کسی حق حاکمیت را دارد. اگر کسی از سوی خدا، مأذون برای حاکمیت نباشد، حاکمیت او مشروعیت پیدا نمی کند، چون فرمانروایی منحصرا در اختیار خدا است. در همین رابطه در قرآن کریم تأکید بر این معنا شده است: در سوره آل عمران آیه ۲۶ آمده است:

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای مالک ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و فرمانروائی بخشی و از هر که خواهی مُلک و فرمانروائی را بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.

این آیات به صراحت و تأکید، فرمانروایی را منحصرا حق خاص خداوند می داند و خدا است که فرمانروا است و حق تعیین فرمانروا دارد و هر حاکمی که از سوی خدا منصوب برای فرمانروایی نشود، حکومت او مشروعیت ندارد. این مشخص است و جای بحث نیست.

منتها همین حاکمی که مأذون از سوی خدا است و مشروعیت او از سوی خدا تعیین شده، همین را باید مردم قدرت  بدهند و سر کار بیاورند و انتخاب مردم است که حاکم مشروع را قدرت می‏دهد. لذا قدرت در نظام سیاسی اسلام، منبع اش با منبع مشروعیت از هم جدا است. بر خلاف دیدگاه مکاتب سکولاریستی که مشروعیت و قدرت را در هم ادغام می کنند. بنابر مکتب های سکولار هر کسی قدرت را بدست گرفت، مشروعیت هم دارد و براساس قاعده « الحق لمن غلب» هر کسی به هر طریقی غلبه پیدا کند، حق با او است. این دو نگاه است و کاملا دو جریان سیاسی در جوامع را به دنبال داشته است. حتی در داخل تفکر اسلامی، این نگاه سکولاریستی وجود دارد. در داخل مکتب و تفکر اسلامی، جریانی وجود دارد که به همین مسئله و نظریه اعتقاد دارد که « الحق لمن غلب»؛ هر کسی توانست قدرت را بدست گیرد حق با او است. بنابر این طرز تفکر جباران و مستبدان ستمگری که توانستند با فریبِ مردم یا اعمال زور قدرت را بدست گیرند، مشروعیت دارند.

آنچه در نظام جمهوری اسلامی حاکم است، رأی مردم است/  رعایت اخلاق انتخاباتی یعنی براساس فریب عمل نکردن

اما در مکتب اسلام این مسئله نیست، این حرف در مکتب اسلام حرف غلطی است. قرآن شدیدا تأکید بر این دارد که مردم در برابر انتخاب حاکمیت، مسئولیت دارند. مردم به کسی قدرت می دهند که سرنوشت آنها را معین کند. این قدرت را خدا به مردم داده است، ولی این قدرت را کجا باید مصرف کنند؟ مسلم است باید در جای خود بکار گیرند. مانند آدمی که از نظر بدنی قوی است، و باید قدرت خود را در جای خود بکار بگیرد. باید توجه داشته باشیم که مشروعیت با قدرت دو چیز است.

انتخابات در رفتار اجتماعی

در رفتار اجتماعی انتخاب یعنی اعمال قدرت به وسیلۀ مردم. جامعه با انتخاب خود قدرتی را که خدا به او داده است به کار می‏ گیرد و آن را به کسی می دهد که او را انتخاب می کند. گاهی جامعه این قدرت را در اختیار حضرت علی(ع) قرار می دهد، اگر چنین عمل کرد، عمل درستی کرده، چرا که حضرت از سوی خدا منصوب و حاکمیت او مشروعیت دارد. گاهی همین قدرت را در اختیار یزید و مانند آن قرار می دهد.

در زمان امام حسن(ع) همه اتفاق نظر داشتند که ایشان مشروعیت برای حاکمیت دارد، ولی با استفاده از مکر، فریب و تطمیع رؤوس شیوخ آن وقت و تهدید، جامعه را وادار کردند، قدرت را در اختیار معاویه قرار دهد و بعد از۱۴۰۰ سال هنوز گرفتار آن رنج انتخاب بد هستیم.

از دیگر پیامد این رنج، خانه نشینی حاکمیت مشروع از سوی خدا و قرار گرفتن قدرت در اختیار افراد نامشروع بود. این کار را متأسفانه برخی از جوامع گذشته کرده اند و لذا نسبت به این انتخابِ بد مسئولند. خدا در قرآن می فرماید:  احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ؛ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلیَ‏ صِرَاطِ الجَحیم؛ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ؛ مَا لَکمُ‏ْ لَا تَنَاصَرُون؛‏

مراد از «ما یعبدون من دون الله» فرمانروایان ستمگری است که این افراد آنها را به فرمانروایی خویش برگزیده اند؛ خطاب می رسد که آنها را متوقف کنید تا به این سؤال پاسخ دهند که چرا فرمانروایان صالح و مشروع را یاری نکردید؟!

این « احشروا» اشاره به جوامعی است که می آیند حاکمان نامشروع را انتخاب می کنند و به آنها قدرت می دهند. بنابر قرائن زیاد مراد از ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ یعنی یطیعون. عبادت یعنی اطاعت، دستور می رسد «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» دستور داده می شود و از آنها پرسیده می شود چرا حاکمان الهی را یاری نکردید؟ این حمایت، قدرت به حاکمان می دهد. اگر حاکم بر حقی باشد، مردم از او حمایت نکنند و انتخاب نکنند، به او قدرت ندهند، آنها هم به قدرت نمی رسند.

اگر جامعه انتخاب بد کند و قدرتی که در اختیار او است و خدا این قدرت اختیار را به او داده، در انتخاب انسانهای غیر صالح قرار دهد با این عمل، سبب آسیب هایی به جامعه می شود. این همان آتشی است که اگر جامعه با انتخاب بد خود آن را بر افروخت دودش به چشم خود جامعه خواهد رفت و سرانجام آن جامعه را خواهد سوزانید. لذا انتخاب تعیین کننده است، چرا که سرنوشت جامعه ای را تعیین می کند. انتخاب کردن یعنی قدرت دادن به حاکم یعنی او را به حاکمیت رساندن. این الزاما به معنای مشروع بودن حاکمیت او نیست، چون این بستگی دارد به این که مردم درست یا نادرست انتخاب کنند.

برای فهم این مسئله بیان این مسئله مهم است که در فقه سیاسی بحث مفصلی داریم که آیا مشروعیت، قبل یا بعد الانسان است. آنچه را که مشروع است، انسان باید انتخاب کند که مشروعیتش قبل از انتخاب معین شده است، یعنی از منبعی مافوق انسان. عقل و شرع به صورت قطعی اثبات می کند که قبل الانسان است. لذا انسان قبل  آنچه را که مشروع می باشد، باید انتخاب کند. به همین دلیل مسئولیت به وجود می آید. لذا می گوییم انسان مسئول است. مسئول این است که انتخاب درست انجام دهد. یعنی معیارهای درست انتخاب، معیارها وجود دارد و انسان مسئول است تا براساس معیارهای قبل انسانی، درست انتخاب کند.

​در مکاتب اومانیستی و همه مکاتبی که از اومانیسم ریشه می گیرند، مسئله عکس است. این انسان است که هر چه را انتخاب کند، آن مشروع می شود. مشروعیت بعد الانسان است. این منطق، همه ظلم ها و جنایت ها را توجیه می کند. استبداد از همین طریق توجیه می شود. مستبدین می گویند، آنچه را می گوییم و عمل می کنیم، حق است و بهترین است، قرآن به این منطق از قول فرعون اشاره می کند.

 قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَیٰ وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ

فرعون گفت آنچه را به شما می گویم رأی و نظر من است و هر آنچه می گویم جز هدایت شما به راه درست نیست.

یعنی آنچه را من می گویم چون من گفته ام خوب است نه آنچه را که خوب است من باید انجام دهم و بگویم. این همان منطق سکولاریستی است و متأسفانه در کشور ما هم  ترویج  شده و انسان هم متحیر می شود که انسانهای مدعی فکر از این نوع نگاه  تبعیت می کنند با این که بطلانش از نظر عقلی و شرعی معلوم است؛ ما از نظر شرع می گوییم، خدا عین حق و منبع اصلی حقانیت است که قبل از انسان وجود داشته و علت آفرینش انسان است، پس حقانیت و مشروعیت قبل از انسان است، و منبع اصلی آن خداوند است و اوست که باید به هر کار و رفتاری مشروعیت بدهد. برای همین این انسان در برابر خدا مسئول است، یعنی در برابر حق و مشروعیت و آنچه درست است که همانا فرمان و قانون خداست که معیار مشروعیت است، مسئول است.

 

دیدگاه های مختلف در مورد انتخابات

باید بدانیم در انتخابات،  این دو دیدگاه است. زمانی می گوییم هر چه مردم انتخاب کردند، همین انتخاب درست است. سوال می کنیم آیا این نوع از انتخاب ها می تواند درست باشد، می گوییم نه؛ بلکه باید بگوییم، اگر انتخاب مردم براساس معیارهای قبلی شد، این انتخاب درست است و ثمره آن را خودشان خواهند چید.

اگر براساس معیارهای درست انتخاب نکردند، بلکه براساس هوای نفس انتخاب کردند. ثمره این انتخاب بد را هم خودشان خواهند چشید.

انتخابات در قرآن

در قرآن کریم به دو نوع انتخاب اشاره شده است، یک نوع انتخابی است که بر اساس معیارهای صحیح و الهی صورت می گیرد؛ این نوع از انتخاب به نفع مردم است و به مردم کمک می کند به اهداف متعالی خود دست یابند. نوع دوم انتخابی است که بر اساس هوای نفس و دل بخواهی انجام می گیرد. اگر مردم در انتخاب خود از هوای نفسانی تبعیت کنند، در این صورت مستکبران و طاغوت ها و جباران می توانند بر سرنوشت جامعه اسلامی سلطه پیدا کنند، چون آنها می آیند با استفاده از هوای نفسانی مردم، این هوی را در جهت خواسته خود بکار می گیرند. مثلا فلانی چون پولدار است یا همشهری، هم حزبی و... است چون این است، انتخاب می کنیم، این همان هوای نفسانی  است.

کسی که می خواهد فردی را انتخاب کند، از دو حال خارج نیست، زمانی می گوید چون این فرد تابع حق، دارای تقوا و مدیر و توانائی حل مشکلات مردم را دارد انتخاب می کنم، این همان معیارهای قبل انسانی است. این انتخاب مسئولانه است، یعنی انتخاب مبتنی بر مشروعیتی است که خدا معین کرده نه هوای نفس.

گاهی انتخاب دل بخواهی است. از روی منفعت حزب و دار و دسته و...است. کاری به مردم ندارم، که به نفع مردم است یا نه؟ مهم این است که به نفع من است. یا این که با کسی رقیب یا دشمن هستم چون این فرد، آن رقیب یا دشمن را به زمین می زند، می خواهم انتخاب کنم، تا آن فرد انتخاب نشود؛ این همان انتخاب برخاسته از هوای نفس و غیر الهی است.

ذکر این نکته در معیار انتخاب ها مهم است که در انتخاب باید براساس معیارهای الهی عمل کرد و انتخاب تابع معیارهای الهی باشد. آنچه را که خدا می خواهد و با تقوا و لایق و خدمتگزار به مردم است انتخاب کنیم؛ نه این که آنچه دلمان می خواهد. این دو جریانی است که با هم در تضاد هستند؛ هر جامعه ای که براساس معیارهای هوای نفس در انتخابات عمل کند، سرانجام به زمین می خورد و در گرفتاری فرو خواهد رفت.

به نظر حضرت عالی معیار و ملاک اصلی شخصی که می خواهد رئیس جمهور حکومتی باشد که برآمده از اسلام ناب است، چه می تواند باشد؟

در نظام اسلامی اولین معیار تقوا است. کسی که می خواهد برای مردم تصمیم بگیرد، باید فرد با تقوایی باشد. تقوا عامل بازدارنده ای از تصمیم غلط است. باید ببینیم در میان این منتخبین چه کسی با تقواتر است. در مدتی که دارای مسئولیت بوده است، رفتار و اخلاق او را بررسی کنیم، آیا اهل فساد و دروغ و ... بوده است؛ ممکن است کسی خودش اهل فساد نباشد ولی با فاسدان مسامحه کار باشد. راه را برای مفسدان باز کند.

مثلا در بعضی از دوره های ریاست جمهوری گذشته، رئیس جمهور، خودش آدم فاسدی نبود یا حداقل فساد او محرز نبود، ولی بینشی داشت که معتقد بود باید راه اقتصاد را باز کرد هر کسی جلو می آید چه فاسد و غیرآن، باید راه را برایش باز کرد. قطعا اگر راه، این طوری برای هر کسی باز شود، انسانهای فاسد، به منابع و مدیریت های کلان اقتصاد دست می یابند و با سوء استفاده از جایگاه خود زمینه ساز فساد در اقتصاد مملکت می شوند، و امکانات اقتصادی را در اختیار فاسدان و اهل رشوه و زد و بند قرار می دهند، و درنتیجه اقتصاد مملکت را با بحران مواجه می کنند.

از جمله دلایلی که تاکنون باعث فساد در امور اقتصادی شده، همین سیاست است. آن کسی که بعد از جنگ این سیاست را اجرا کرد دست همه افراد را در امر بازسازی و اقتصاد باز کرد، نتیجه این سیاست این شد که به تدریج در طول چند سال افراد ناپاک در سیستم نفوذ کردند و سبب فساد در نظام اقتصادی شدند. مثلا خصوصی سازی یکی از این موارد است. در باب خصوصی سازی همه شاهد بودند که ثروت مردم در اختیار افراد ناصالح به عنوان خصوصی سازی قرار گرفته و زمینه ساز فساد اقتصادی شده است. یکی از منابع ثروت ملت کارخانه های بزرگ است. گاهی هزاران هزار پول مردم در این کارخانه ها نهفته است، دفعتا انسان می بیند که کارخانه به این بزرگی در اختیار افراد ناصالحی قرار گرفته است. این نشان دهنده این است، این مسئولی که آمده این کار را اجرا کرده براساس این سیاست عمل کرده است، شاید خود مسئول هم فاسد نباشد، اما به این اعتقاد که چرخ اقتصاد به هر شکلی، باید راه بیافتد، زمینه سازی فساد در امور اقتصادی شده است.

 

 

اقتصاد، سرنوشت مردم را معین می کند، اگر مفسد اقتصادی تعیین کننده سرنوشت اقتصاد مملکت بشود مملکت تباه خواهد شد. حق نداریم سرنوشت اقتصادی جامعه را به انسانهای غیر صالح بسپاریم.

حق نداریم، نظارت نکنیم و به هر کسی که از روش های غیر متعارف و غیر شرعی برای بدست آوردن امتیاز اقتصادی استفاده می کند، امتیاز اقتصادی بدهیم. اما چرا امتیاز اقتصادی به افراد غیر صالح داده می شود، این امر در نتیجه این است که آن کسی که اختیار این کار را دارد، صالح نیست.

صالح نبودن فرد، الزاما به این معنا نیست که خودش فاسد است، بلکه ممکن است عقل مدیریتی او عقلی نباشد که بتواند درست تشخیص دهد، امروز بعد از ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولان از ارتکاب خطا معذور نیستند، چرا چون پشت سرشان تجربه دراز مدت وجود دارد. تجربه دراز مدت می گوید، می دانیم راه خطا و درست برای ما در موارد مختلف مدیریت اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی کدام است. الان ۸ سال، تجربه خطا کرده ایم. ۸ سال برای ما روشن شد، این کاری که در سیاست خارجی کردیم، که بیاییم به دشمن اعتماد و کاری کنیم که دشمن در حل مشکلات اقتصادی به ما کمک کند؛ خطا بود. نمی گوییم کسانی که این کار را کردند، سوء نیت داشتند، نه؛ ممکن است حسن نیت هم داشتند.

نمی گوییم نباید از خارجی ها استفاده کرد؛ دو سخن است. سخن اول این است اعتماد بر خارج کنیم و همه امور مملکت را در گرو تصمیم خارجی ها قرار دهیم، این کار غلط است. سخن دوم این است، اعتماد به درون کشور و آن را  تقویت کنیم وقتی تقویت کردیم، خارج را هم می توانیم مدیریت کنیم، از خارج به نفع خود استفاده کنیم. نه این که خارجی ها ما را مدیریت کنند.

 

بعضی از این سیاسیون مغالطه هایی می کنند و مخالفین روش غلط آنها را متهم می کنند که با تعامل با جهان خارج موافق نیستند، به آنها نسبت می دهند که آنها می گویند نباید با خارج تعامل کنیم. نه؛  هیچ کسی در این کشور، این چنین حرفی را نزده است. جریان حزب الله و انقلابی در تعامل با خارج کشور مشکلی ندارد. بلکه با تعاملی موافق است که از روی عزت باشد. نه این که تعامل ذلیلانه باشد و دشمن هر موقع بخواهد با سرنوشت مردم، و اقتصاد ما بازی کند. الان این شرکت های خارجی که در این دولت فعلی گفته شد که آمدند همه دیدند، چگونه اینها آمدند و رفتند. این موارد اقتصاد کشور را متزلزل می کند. این که فلان شرکتی وارد کشور شود. همه برنامه ریزی کشور را براساس آمدن این شرکت مهیا کنیم، بعد یک دفعه همه چیز را رها کند؛ این مسئله سبب ناپایداری در اقتصاد کشور می شود و الان این مشکل وجود دارد که سیاست مداران کنونی، وضعیت اقتصاد کشور را به خارجی ها و آمدن و نیامدن آنها گره زدند،  چون حل مشکلات کشور را به اراده آنها ربط دادیم لذا شاهد این همه ناپایداری در عرصه اقتصاد هستیم.

اقتصاد پایدار اقتصادی است که بر مبنای داشته های خودمان و آنچه در ملت و کشور خود ما وجود دارد، پایه ریزی شود. وقتی توانستیم اقتصاد پایداری در کشور برای خودمان بسازیم، آن زمان می توانیم با خارجی ها تعامل کنیم، تعاملی که براساس منافع و مصالح خودمان باشد و فرمان و مدیریت تعامل با خارجی ها در دست خود ما باشد.

الان در مدیریت اقتصاد و تعامل با خارجی ها، مدیریت در دست خارجی ها است. نباید این گونه تعامل کرد. سخن ما مشخص است. نباید مغالطه کرد. آنهایی که مغالطه می کنند، مردم آنها را بشناسند. که این ها افراد صادقی نیستند، بدرد این کشور نمی خورند که با مغالطه و فریب و کلاه سر مردم گذاشتن، می خواهند بیایند و به قدرت برسند. باید در ایام انتخابات مردم را توجیه کرد. که مردم مواظب باشید،که چه کسی با ابزار فریب می خواهد سر کار بیاید؛ فریب افراد را نخورید، این افراد بدرد این مملکت نمی خورند.

چه توصیه هایی به کاندیداها و همچنین طرفداران انها در خصوص رعایت اخلاق انتخاباتی دارد؟

رعایت اخلاق به معنای کوبیدن افراد نیست. رعایت اخلاق یعنی براساس فریب عمل نکردن. بعضی با دروغ، فریب، تهمت و برچسب دنبال این هستند رقیب را از صحنه خارج کنند، بعد به مردم القاء کنند که این رقیب ما بدرد شما نمی خورد.

اما اگر فردی بیاید رقیب خود را صادقانه، عاقلانه و منصفانه  نقد کند، این خوب است، مثلا فلان مدت سرکار بودید، نتایج این کار شما این بوده است؛ بعد مردم خودشان در انتخابات تصمیم می گیرند به عملکرد او رأی بدهند یا نه.

در اینجا ذکر این نکته لازم است، بین روش انبیاء و دشمنان آنها در روش کار با مردم تضاد روشنی وجود دارد، هر دو گروه می خواستند مردم را به سمت اهداف خود هدایت کنند. ولی روش انبیاء با دشمنان فرق می کرد، روش انبیاء از طریق بلاغ مبین و روش دشمن از روی فریب و دروغ بوده است؛ مانند کاری که فرعون علیه حضرت موسی(ع) می کرد تا مردم را از موسی (ع) دور کند. به مردم می گفت: قَالَ یَاقَوْمِ أَ لَیْسَ لیِ مُلْکُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تجَرِی مِن تحتیِ  أَ فَلَا تُبْصِرُونَ(۵۱) أَمْ أَنَا خَیرٌ مِّنْ هَاذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یَکاَدُ یُبِینُ(۵۲) فَلَوْ لَا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَئکَةُ مُقْترَنِینَ(۵۳) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوه...{سوزه زخرف}

فرعون در تبلیغات فریبکارانه خود ضد موسی علیه السلام چنین گفت: ای مردم نمی نگرید که من پادشاه قدر قدرت مصر هستم و این نهرهای جاری از زیر پای من می گذرد. من بهترم یا این مرد (ِیعنی حضرت موسی ع) که حقیر و ناچیز است و به چشم نمی آید، اگر حق با اوست چرا از آسمان برای او دست بندهای طلا فرو نمی ریزند؟ یا چرا ارتشی از فرشتگان همراه او نیستند. پس قوم خود را فریب داد و آنها نیز او را اطاعت کردند و از فرمان او تبعیت کردند.

 حضرت موسی(ع) فردی حکیم و متین و فرستاده خدا بود و صالح بودن او به ملاک داشتن طلا و ارتش و امثال اینها نبود در حالی که فرعون روی پول و امکانات حساب می کرد و در راه تخریب موسی او را در برابر مردم به نداشتن ثروت و قدرت توصیف می نمود تا از این طریق مردم را از موسی جدا کند.

بنابراین مراد از رعایت معیارهای اخلاق در تبلیغات انتخاباتی این است که اگر سخنی می گوییم، سخن بر حق و براساس معیارهای الهی باشد و از روی تهمت و دروغ نباشد. انتقاد درست و صحیح منافاتی با اخلاق ندارد، بلکه تبیین و ارشاد مردم است، دروغ و کلاه گذاشتن و سیاه نمایی منافات با اخلاق دارد.

گفتگو: قربان اسلامی

 

امنیت اجتماعی در جامعه و آرامش روانی مردم بخاطر نیروهای فداکار امنیتی و نظامی

امنیت یکی از نیازهای اولیه بشر بوده است و بسیاری از جنگ ها و صلح ها جهت بدست آوردن و حفظ امنیت رخ می داده اند. امنیت نه تنها یکی از مهمترین وظایف و کارکردهای دولت ها در عصر مدرن است، بلکه بزرگترین دغدغه هر نظام سیاسی است که با عناصر اقتصادی، ایدئولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و نظامی پیوند خورده است. اهمیت این موضوع البته به نظر می رسد که در میان کشورهای در حال توسعه دو چندان باشد؛ زیرا امنیت در این کشورها، امر پیچیده ای است و پیوندهای موجود میان ابعاد گوناگون آن، عامل پیچیدگی بیشتر آن است. یکی از موضوعاتی که از دهه 1980 به این سو، در دستور کار محققان و علاقمندان امنیت پژوهی قرار گرفته است، موضوع دایره و ابعاد امنیت استحال امنیت اجتماعی و به عبارت دیگر امنیت بیرونی لازم و ملزوم امنیت روانی یک جامعه می باشد از طرفی بزرگترین دستاورد ادیان الهی حفظ امنیت روحی وروانی انسان ها در مقابل پلیدی ها و وسوسه های شیطانی بوده است، در مورد دیگر دستاوردهای اجتماعی بشر نیز می توان ردپایی از امنیت را به وضوح مشاهده کرد. باید توجه داشت برداشت ما از واژه امنیت و عوامل تامین کننده آن با توجه به زمان و فرهنگ جوامع مختلف متغیر می باشد. ممکن است در برخی از جوامع اقتصاد و معیشت نقشی اساسی در امنیت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد و بیکاری، فقر و گرسنگی تهدید اصلی برای امنیت افراد آن جامعه تلقی گردد، در عین حال در دیگر جوامع مشکلات اقتصادی ممکن است کاهش پیدا کرده باشد و مردم از معیشت نسبتا مناسبی برخوردار باشند. در چنین جوامعی ممکن است موارد دیگری از جمله احترام به آزادی بیان، آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی به عنوان امنیت اجتماعی در جامعه به حساب آید. در این پژوهش نشان می دهیم درجامعه امروز ایران و با توجه به ساخت اجتماعی آن مقوله امنیت روانی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و باید توجه داشت بسیاری از مشکلات و مفاسدی که جامعه امروز ما را تهدید می کند ریشه در موارد دیگری دارد، که حل آن به جز ریشه یابی مسائلی که مستقیما امنیت روانی و اجتماعی افراد را تهدید می کند مقدور نمی باشد. 

 منظور از امنیت رهایی از خطر و تهدید و نبود ترس نسبت به عوامل بیرونی است. امنیت رد کردن تهدیدات و فرصت‌های تهدید آمیز است که تنها به حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ، سیاست محدود نمی‌شود، بلکه تمامی جنبه‌ها و شؤون اجتماعی را در بر می‌گیرد. امنیت استحقاق طبیعی هر فرد و نخستین شرط تدوام زندگی و همزیستی است و همان گونه که نیاز به غذا، مسکن و... برای زندگی انسان ضروری است، امنیت نیز کالایی عمومی و ضروری است و همان‌طور که در سلسله مراتب نیازهای مازلو مطرح شده است، نیاز به امنیت بلافاصله پس از نیازهای اساسی و فیزیولوژیک مطرح شده و به عبارت دیگر، مهمترین نیاز پس از برطرف شدن نیازهای اولیه است. انسان‌ها همواره به طرق مختلف درصدد محافظت از خود در مقابل تهدیدات و خطرات و آسیب‌ها بوده‌اند، اما در جوامع جدید و با توجه به گسترش نهادهای اجتماعی و پیچیده‌تر شدن حیات اجتماعی، امنیت دارای انواع و گونه‌های مختلفی شده و به عبارتی، می‌توان گفت امنیت در تمامی ابعاد زیست - محیطی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رخنه کرده است. همچنین، احساس امنیت و ضریب امنیت بالا از شاخص‌های توسعه یافتگی و وضعیت بسامان است که این شاخص به عنوان یکی از مهمترین شاخص‌های رفاه اجتماعی دیگر شاخص‌های این مقوله را تحت‌الشعاع قرار می دهد. رشد و توسعه همواره در سایه حداقلی از امنیت فراهم گردیده و همواره جستجوی امنیت از مهمترین انگیزه‌ها و نیازهای انسان بوده است که مهترین نیاز همه اجتماعات محلی، ملی و منطقه‌ای به شمار می‌رود. احساس امنیت بعد ذهنی این مقوله است و می‌توان گفت به نوعی کلیه وجوه امنیت را در خود مستقر دارد. این مفهوم از مفاهیم مهم و تأثیرگذار بر مسائل حوزه رفاه اجتماعی است؛ بدین معنا که رفاه بدون احساس امنیت معنا نخواهد داشت، اما با توجه به درجه حساسیت و اهمیت بسیار زیاد و تأثیر آن بر زندگی همه افراد چنانکه شایسته است، بدان پرداخته نشده است و این در حالی است که برقراری امنیت و احساس آن می‌تواند پتانسیل نیرومندی برای رشد و تعالی از سطح فردی تا فراملی را در بر بگیرد و البته، عکس آن نیز صادق است. در شرایط عدم امنیت گسترش آسیب‌های اجتماعی و افزایش جرم و جنایت به عنوان نشانه‌هایی برای ضعف آن تلقی می‌شود و بیانگر تنزل امنیت اجتماعی است.

از سوی دیگر، آنچه مسلم است، این است که تاًمین امنیت و ایجاد احساس امنیت در جامعه صرفاً از سوی دولت امکان پذیر نخواهد بود، بلکه آحاد مردم به عنوان کنشگران فعال در عرصه اجتماعی در بر آوردن این مهم نقش بسزایی دارند. لذا به منظور دستیابی به رفاه که از مهمترین اهداف و خواسته‌های هر جامعه‌ای است، پرداختن به موضوع امنیت به عنوان یکی از عمده‌ترین شاخص‌های رفاه و توسعه ضروری می‌نماید. احساس امنیت تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که یکی از این عوامل تأثیرگذار مقوله اعتماد اجتماعی است. لزوم شکل‌گیری پیوندهای اجتماعی افراد و در نتیجه آن روابط بین افراد، بیانگر مؤلفه مهمی به نام اعتماد اجتماعی در بین افراد است. اعتماد مفهوم کانونی در نظریات کلاسیک جامعه‌شناسی و نیز محور اصلی تئوری‌های نوین سرمایه اجتماعی و زمینه تعاملات و روابط اجتماعی است. در واقع، مفهوم اعتماد در دیدگاه صاحبنظران جامعه شناسی جایگاه ویژه ای دارد. اعتماد را می‌توان مهمترین پارادایم نظم و محور تفکرات جامعه شناسانی؛ نظیر دورکیم و تونیس قلمداد کرد.  اعتماد در عین حال بستر تعاملات و روابط اجتماعی و کانون مفهوم سرمایه اجتماعی است. گرانووتر معتقد است هنگامی که توافقاتی در چارچوب بزرگتر روابط شخصی و شبکه‌های اجتماعی حاصل می‌شود، اعتماد ایجاد می‌گردد و انگیزه تخلف از مقررات رنگ می‌بازد (ناطق‌پور، 1384 :5). اعتماد را می‌توان مهمترین مؤلفه نظم اجتماعی قلمداد کرد. به همین جهت، آیزنشتات به درستی متذکر می‌شود که مهمترین مسأله نظم اجتماعی برای بنیانگذاران اعتماد و همبستگی است؛ یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد، پایداری نظم اجتماعی غیرممکن است ( چلپی، 1384). در واقع، اعتماد اجازه می‌دهد که افراد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به واسطه این تسهیل کنش است که از اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی یاد می‌شود (کلمن، 1377 :456). شواهد بسیاری دال بر کاهش اعتماد اجتماعی در تمام ابعاد و سوگیری عاطفی و خاص گرا در روابط کنشگران در تمام سطوح در جامعه ایران وجود دارد (چلپی، 1375 :77). پژوهشی که در مورد ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در سال1380 توسط دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفت، نشان می‌دهد که به طور کلی بی‌اعتمادی در میان افراد جامعه حاکم است؛ مثلا "در رابطه با رواج دورویی در میان مردم بیشترین پاسخ‌ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب 4/37 و 4/29 درصد بوده است (غفاری، 1383). همچنین، نتایج این پژوهش در سال 1382 حاکی از آن است که میزان اعتماد مردم به کسانی که نمی‌شناسند؛ یعنی همان اعتماد تعمیم یافته برابر 2/14 درصد است که بسیار پایین است (دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382). با در نظر گرفتن این مسأله که در یک جامعه پیشرفته، بالا بودن اعتماد اجتماعی از شاخصه‌های مهم به شمار می‌رود، لذا پایین بودن این نوع اعتماد در هر جامعه‌ای از موانع اصلی توسعه و پیشرفت محسوب می‌شود. عدم اهتمام نسبت به چنین کاری ممکن است در آینده موجب ضعف فرهنگ شهروندی و هویت ملی شود و جامعه را با چالش‌های جدی‌تری مواجه سازد و حرکت توسعه ای کشور را به تعویق اندازد.

امنیت و احساس امنیت را چه مفهومی سیاسی و حکومتی تلقی کنیم و چه آن را به عنوان پدیده‌ای اجتماعی و در معنایی عام در نظر بگیریم که همه افراد جامعه در ساخت و حفظ آن مشارکت دارند، با مفهوم اعتماد اجتماعی مرتبط است. از آنجا که اعتماد اجتماعی پیش شرط هر تعامل اجتماعی مؤثر محسوب می‌شود و می‌تواند تعامل را از فرو غلتیدن در چاه رفتار نابهنجار باز دارد، باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می‌شود. در چنین شرایطی، اعضای جامعه برای حرکت موفقیت‌آمیز اقتصادی، توسعه سیاسی و مشارکت اجتماعی با احساس امنیت شروع به فعالیت می‌کنند. ابعاد مختلف اعتماد اجتماعی می‌تواند احساس امنیت را در محدوده‌های کوچک و وسیع ایجاد نماید تا اعضای جامعه در کلیه تعاملات خود با سازمان‌ها، دولت، نیروی انتظامی، نهادهای اقتصادی و سایر اعضای جامعه احساس امنیت و آرامش کنند (گروسی و همکاران، 1386 :28). در واقع احساس امنیت از طریق اعتماد به ارگان‌های تأمین کننده امنیت، دولت، مدرسه، نظام اقتصادی، خانواده، شبکه دوستان و ... تأمین می‌شود. بنابراین، درجه اعتماد ورزی فرد به دیگران، مشخصه مناسبی برای تعیین درجه احساس امنیت وی تلقی می‌گردد. با توجه به آنچه گفته شد، این پژوهش بر آن است که رابطه بین احساس امنیت و اعتماد اجتماعی را در بین شهروندان کرمانشاه بررسی کند.

 

 مبانی و دیدگاه‌های نظری

الف) احساس امنیت: امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بی‌بیمی، آرامش و آسودگی است. احساس امنیت نیز عبارت از نوعی ذهنیت و جهت‌گیری روانی مثبت (رضایتبخش، قانع کننده و آرام بخش) شهروندان نسبت به عدم تأثیرگذاری حضور و بروز رویدادها و وقایع ضدامنیتی(تهدیدات) درشرایط فعلی و آتی است (حاجیانی، 1384 :28) همچنین، احساس امنیت به معنای فقدان هراس از اینکه اررزش‌های انسانی مورد حمله قرار گیرد یا به مخاطره نیفتد و به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق و آزادی‌های مشروع، اطمینان و آرامش خاطر، ایمنی، آرامش قلب و خاطر جمع بودن است (نوروزی و فولادی سپهر، 1388 :149). احساس امنیت تلفیقی از عوامل فردی، روانی و اجتماعی تلقی می‌شود. امنیت بعد عینی مسأله و احساس امنیت به عنوان بعد ذهنی تلقی می‌شود. یکی از علل مهم احساس ناامنی ممکن است به خاطر، موقعیت و وضعیت خاص حاکم بر یک جامعه باشد و فرد به خاطر پاره‌ای از عوامل مخل امنیت در جامعه احساس ناامنی کند.

آنتونی گیدنز: از نظر گیدنز امنیت وجودی یکی از صورت‌های مهم احساس امنیت به معنای وسیع آن است. این اصطلاح به اطمینانی بر می‌گردد که بیشتر انسان‌ها به تداوم شخصیت هویت خود و دوام محیط‌های اجتماعی و مادی کنش در اطراف خود دارند. احساس اعتمادپذیری اشخاص و چیزها برای احساس امنیت وجودی اهمیت بنیادی دارد. امنیت وجودی با هستی در جهان سروکار دارد، اما این امنیت نه پدیده‌ای شناختی، بلکه پدیده‌ای عاطفی است که در ناخود آگاه ریشه دارد. احساس این نوع امنیت از نخستین روزهای زندگی به واسطه عادات و امور روزمره در فعالیت‌های انسان پدید می‌آید. سرچشمه‌های چنین امنیتی را باید در برخی تجربه‌های دوران کودکی پیدا کرد. منظور گیدنز این است که در آدم‌های بهنجار در اوایل زندگی خود یک مقدار اعتماد اساسی به خود نشان داده می‌شود که آسیب پذیری‌های وجودی را سرکوب یا کند می‌کند یا به عبارت دیگر، آدم‌ها نوعی تلقیح عاطفی می‌شوند که آنها را در برابر دلهره‌های وجود که همه انسان‌ها بالقوه در معرض آنها قرار دارند، محافظت می‌کند. عامل این تلقیح تشخیصی است که مواظبت اساسی را در دوران کودکی به عهده دارد که برای بیشتر آدم‌ها این شخصیت همان مادر است (گیدنز، 1377 :112). وی معتقد است که مدرنیته احتمال خطر را در بعضی از حوزه‌های شیوه‌های زندگی کاهش می‌دهد، ولی در عین حال پارامترهای خطر آفرین نوین و کاملا ناشناخته‌ای را نیز به همان حوزه‌ها وارد می‌سازد. دنیای مدرنیته کنونی آکنده از تهدیدها و خطرهایی هول انگیز است، نه به علت آنکه به طرز اجتناب ناپذیری به سوی مصیبت و فاجعه پیش می‌رود، بلکه بدان سبب که خطرهای احتمالی بی‌سابقه‌ای را وارد میدان می‌کند که نسل‌های پیشین به هیچ وجه با آنها سروکار نداشتند (گیدنز، 1377 :124). گیدنز صورت‌های عمده سیمای مخاطره‌آمیز مدرنیته را به دو قسمت تقسیم می‌کند: یکی آنهایی که توزیع مخاطرات را تغییر می‌دهند (جهانی شدن مخاطره از جهت تراکم و شمار فزآینده رخدادهای احتمالی، نفوذ دانش انسانی در محیط مادی مخاطره، توسعه محیط‌های مخاطره نهادمند) و دیگری آنهایی که تجربه مخاطره یا ادراک مخاطرات تصور شده را دگرگون می‌کنند (آگاهی به مخاطره به عنوان حذف مخاطره، آگاهی خوب توزیع شده در مورد مخاطره، آگاهی به محدودیت‌های مهارت های تخصصی) (گیدنز، 1377 :148).

نیکلاس لوهمان: جامعه شناس معاصر آلمانی تئوری امنیت خود را با تأکید بر طبقه‌بندی جهان فردی به حوزه آشنا و حوزه ناآشنا ارائه می‌دهد. دنیای آشنا حیطه هنجارها و عادت‌هایی است که برای حفظ انسجام و تعیین سیستم اجتماعی کافی به نظر می‌رسد (هیکی به نقل از باباخانی، 1389 :186)، لیکن در جهان مدرن که لوهمان بیشتر حوزه‌های آن را در ذیل دنیای ناآشنا طبقه‌بندی می‌کند، این هنجارها دیگر هیچ کارکردی نخواهند داشت و همین امر سبب ساز احساس ناامنی فرد در این حوزه است. از دید لوهمان تا زمانی که فرد در حوزه آشنا زندگی می‌کند، احساس ناامنی نمی‌کند (این به این معنا نیست که در این حوزه ناامنی وجود ندارد). احساس ناامنی زمانی به وجود می‌آید که فرد پا به دنیای ناآشنا می‌گذارد. وی تنها راه حل ایجاد احساس امنیت در حوزه ناآشنا را اعتماد به سیستم های انتزاعی می‌داند (Jalava, 2003:3).

الریش بک: این جامعه شناس آلمانی مفاهیمی از قبیل جامعه پربیم، بیم زده، پرمخاطره یا جامعه ریسکی را مورد توجه قرار داده است. بک معتقد است که تمامی جوامع در دوران‌های تاریخ بشر به لحاظ حیات و سلامت در معرض تهدید بوده‌اند و بنابراین، می‌توان آنها را جوامع بیم زده توصیف کرد. با این‌حال، او اصطلاح جامعه بیم زده را منحصراً برای توصیف روندهای دوران معاصر به کار می‌گیرد. از نظر او جامعه بیم زده یا خطرخیز، جامعه‌ای است که در مواجهه با چالش‌هایی که احتمالاً توسط خودش خلق شده و در ابتدا پنهان بوده است، باعث نوعی از خود بیگانگی در زندگی ساکنان زمین گردیده است ( Helen, 2003:48). وی برای بررسی بیم‌ها سه دوران را از یکدیگر متمایز می‌کند: جوامع ماقبل مدرن: در این جوامع تهدیدهای معمول و متداول ( طاعون، بلایای طبیعی، جنگ‌ها و همچنین جادو) محاسبه ناشدنی انگاشته می‌شوند، زیرا این تهدیدها به علت‌های خارجی و فوق طبیعی نسبت داده می‌شوند. به هر روی، این تهدیدها از طریق فرآیندهای مدرنیته که در صنعت گرایی اولیه رخ داد، در جریان توسعه کنترل عقلانی ابزاری به بیم‌هایی محاسبه‌پذیر تبدیل گردیدند ( بک؛ به نقل از لاپتن، 1380 :30).

 دوره مدرنیته: بیم‌ها در این دوران امور تعیین شدنی و غیر قطعی و محاسبه‌پذیر فهمیده و به منزله محصول انتخاب اجتماعی در نظر گرفته می‌شدند که می‌بایست در برابر فرصت‌ها سبک و سنگین و سنجیده و پذیرفته می‌شدند و با آنها مقابله می‌شد یا صرفا به افراد تحمیل می‌شد (بک؛ به نقل از لاپتن، 1380 :77). دوره مدرن متاخر: در این دوران بنیادهای منطقی بیم به آن صورتی که در مدرنیته اولیه توسعه یافته بود، واژگون شده یا به حالت تعلیق در آمده است. در جامعه بیم زده روش‌های مدرنیستی محاسبه بیم دیگر کارایی ندارد. بیم‌های جامعه مدرن متاخر به سبب ماهیت غیر محلی و آثار بالقوه درازمدتی که دارند، به سادگی قابل محاسبه نیستند. مخاطره‌های معاصر را فقط با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک می‌توان کاهش داد، اما هیچ گاه نمی‌توان به طور کامل آنها را از میان برداشت (همان :78).

باری بوزان: بوزان از نخستین نظریه پردازانی است که بحث‌های منسجمی از امنیت مطرح کرده است و کارهای وی در این زمینه در توسعه بخشیدن به مطالعات امنیت اهمیت وافری دارد. عنصر اصلی در کتاب بوزان با عنوان مردم، هراس و دولت‌ها بوزان وسعت بخشیدن به طرح امنیت است؛ بدین معنا که به جای آنکه با یک بخش سروکار داشته باشد در پنج بخش به  بحث امنیت توجه کرده است. برای این کار بوزان اجتماعات انسانی را تحت تأثیر پنج بخش اساسی فرض می‌کند: نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بوم‌شناختی (زیست - محیطی) که این بخش‌ها جدا از یکدیگر عمل نمی‌کنند و هر یک از آنها دارای کانون مهمی در درون مسأله امنیت و روشی برای تنظیم اولویت‌ها بوده، از طریق ارتباطات قوی به یکدیگر متصل هستند (بوزان، 1378 :34). کار باری بوزان در توسعه مطالعات امنیت موجب شد تا او به عنوان هسته اصلی دیدگاهی قرار گیرد که به نام مکتب کپنهاگ شناخته شد. مفهوم امنیت اجتماعی برای نخستین بار و به مفهوم فنی کلمه توسط وی و افرادی چون: ال ویور و لمیتر مطرح گردید. براساس نظریات دانشمندان این مکتب، مهمترین اصلی که رویکرد امنیت اجتماعی بر آن دلالت دارد، بقا و دوام هر جامعه برای حفظ هویت آن است. این ویژگی به خصوص در مورد اجتماعاتی که فاقد دولت هستند، نمود بارزتری دارد و واکنش آنها به تهدیدات هویتی‌شان اهمیت افزون‌تری پیدا می‌کند (شریفی دیاز، 1384 :85).

ب) اعتماد اجتماعی: مفهوم اعتماد اجتماعی در دیدگاه صاحبنظران جامعه‌شناسی جایگاه ویژه‌ای دارد. در رهیافت جامعه شناسی اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی سرمایه اجتماعی است ( کلمن، 1377 :456).

اعتماد اجتماعی از نگاه کارکردگرایان: از دیدگاه این جامعه‌شناسان وقتی اعتماد و بی‌اعتمادی در نظام هنجاری و فرهنگی جای می‌گیرد، هر کدام کارکردها و کژکارکردهای مربوط به خود را دارند. فرهنگ اعتماد معمولا افراد را به همکاری و وحدت سوق می‌دهد. کارآمدی فرهنگ اعتماد باید در برگیرنده اصول و هنجارها با ضمانت اجرایی تشویقی، قابلیت اعتماد برانگیزاننده و موانع منع شده (تابوها) با ضمانت اجرایی تنبیهی از سلب اعتماد باشد. وقتی فرهنگ اعتماد یکطرفه باشد، به نحو گسترده‌ای بر روی اعتماد متمرکز شده، ولی نسبت به سلب اعتماد بی‌اعتنا بوده، اغماض می‌ورزد. در حقیقت، این فرهنگ خام و ساده لوحانه است و پیامدهای کژکارکردی زیادی دارد. این فرهنگ اعتماد زمانی دارای کژکارکردی است که دچار رکود بوده، در مقابل عوامل سلب اعتماد و رواج بی اعتمادی از خود واکنشی نشان ندهد ( زتومکا، 1384 :129).

پاتنام: معتقد است نوعی تحلیل تعادلی بین سه عنصر مهم سرمایه اجتماعی برقرار است. منظور وی از این سه  عنصر اعتماد اجتماعی، هنجارهای معامله متقابل و شبکه‌های مدنی است که هر یک باعث تقویت دیگری می‌شود. وی معتقد است اعتماد اجتماعی به هنجارهای معامله متقابل، شبکه‌های اجتماعی و مشارکت مدنی و همکاری موفقیت‌آمیز متقابلاً یکدیگر را تقویت می‌کنند. او در آخرین کار خود بر این مسأله تاکید می‌ورزد که اعتماد اجتماعی و عضویت مشارکتی سرمایه اجتماعی را شکل می‌دهد که برای توسعه مؤسسات و سازمان‌های سیاسی همانند فعالیت اقتصادی اساسی است (Putnam, 2000). وی همچنین، معتقداست اعتماد اجتماعی برای پاسخگویی به اشکال مختلف ایجاد سیاست‌ها، از قبیل: سیاست‌های گفتگو، رأی‌گیری، حمایت یک حزب سیاسی و مانند آنها مطرح شده است. به طور خلاصه مردمی که به دیگران اعتماد می‌کنند، شهروندان کاملا خوبی هستند ( Putnam, 2000:137). از نظر وی اعتماد اجتماعی و هنجارهای متقابل به عنوان ضرورتی برای توسعه تعهد مدنی افراد مطرح شده است. شبکه‌های مشارکت مدنی در اجتماعات داوطلبانه جنبه‌های دیگر از شاخص‌های اساسی سرمایه اجتماعی است.

فوکویاما: یکی از نظریه پردازان مطرح سرمایه اجتماعی است که معتقد است یکی از مفاهیم مفید در تبیین سرمایه اجتماعی شبکه اعتماد است. شبکه اعتماد عبارت است از گروهی که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های یکسانی در تبادلات فی مابین خود استفاده می‌کنند. از این رو، اعتماد متقابل نقش زیادی در تسهیل فرآیندها و کاهش هزینه‌های مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد می‌تواند بین افراد در یک گروه و یا بین گروه‌ها و سازمان‌های مختلف به وجود آید. فوکویاما معتقد است که قبل از ورود به هر سیستم تجاری یا اجتماعی باید اطلاعات کافی درباره شبکه‌های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگی‌های آن به دست آورد، زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی می‌داند (علوی، 1380 :34).

 فوکویاما یکی دیگر از مفاهیم مفید در تبیین سرمایه اجتماعی را وارد شدن از طریق شعاع اعتماد می‌داند. او معتقد است  همه گروه‌هایی که از مظهر سرمایه اجتماعی‌اند، دارای نوعی شعاع اعتمادند و به دیگر معنا حلقه‌ای از کسان در هر گروه موجود است که هنجارهای همکاری در میان آنها عمل می‌کند. اگر سرمایه اجتماعی گروه آثار خارجی مثبت تولید کند، شعاع اعتماد می‌تواند از خود گروه فراتر رود. همچنین، ممکن است شعاع اعتماد کوچکتر آن باشد که همه اعضای گروه را شامل شود ( تاجبخش، 1384 :171).

رونالد اینگلهارت: او معتقد است سرمایه اجتماعی فرهنگ اعتماد و مداراست که در آن شبکه‌های گسترده سازمان‌های داوطلبانه می‌روید. شبکه‌ها نتیجه اعتماد مردم به یکدیگرند، نه اینکه اعتماد محصول جانبی انجمن شدن مردم با یکدیگر باشد. مردمی که به یکدیگر اعتماد می‌ورزند، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و در وضعیت‌های مختلف از گروه کر و تیم های ورزشی گرفته تا محل کار انجمن تشکیل می‌دهند تا بدین وسیله بیشتر اعتماد بورزند. از نظر او سرمایه اجتماعی (همان اعتماد) نقشی بسیار مهم در حیات سیاسی اقتصادی ایفا می‌کند (تاجبخش، 1384 :58). او معتقد است که اعتماداجتماعی متقابل یکی از پیشنیازهای فرهنگ مدنی و ایجاد دموکراسی پایدار محسوب می‌شود. همچنین، بخشی از نشانگان فرهنگی پایدار است که به بقای دموکراسی منجر می‌شود. اعتماد در ایجاد حس مشارکت و تعاون نقش مؤثری دارد و به مردم کمک می‌کند تا علایق و منافع خود را با امیال و علایق دیگران هماهنگ کنند و فرصت لازم در اختیار رهبران سیاسی قرار دهند تا اصلاحاتی انجام دهند و از همه مهمتر اینکه ارتباط و گفتگوها را میسر و مستحکم می‌کند ( اینگلهارت، 1373 :24). وی با استفاده از یافته‌های پیمایش‌های جهانی ارزش‌های این نظریه را مطرح می‌کند که در تعیین اعتماد در جامعه، مذهب بیش از توسعه اقتصادی نقش دارد. یافته‌های دیگر او بیانگر آن است که بالاترین سطح اعتماد را می‌توان در میان پیروان مذهب پروتستان و آیین کنفوسیوس و پایین‌ترین سطح را در میان مسلمانان و کاتولیک‌ها یافت ( کاظمی پور، 1381 :24).

امنیت سیاسی و سرزمینی جغرافیایی و بدور از تنش در منطقه بخاطر قدرت نظامی

امنیت ملی، توانایی دولت‌ها برای حفظ هویت مستقل و تمامیت کاربردی (جمعیت، سرزمین و دارایی) آنهاست. جغرافیای سیاسی نیز یکی از شاخه‌های جغرافیای انسانی است که در عرصه امنیت‌پژوهی، بیشتر بر وجه مصداقی آن تأکید شده است. موضوع محوری این رشته، عموماً پدیده دولت یا ناحیه سازمان‌یافته سیاسی است و به بررسی کالبد، عناصر، ویژگی‌ها و رفتار دولت ‌می‌پردازد. بنابراین، جنبه‌های مختلف دولت نظیر علت پیدایش، موقعیت، کانون سیاسی، ویژگی‌های سرزمینی‌، ملت، نظام سیاسی‌، ساختار سیاسی، فضا‌‌، الگوی فضایی توزیع قدرت، روابط میان دولت با دولت‌های دیگر‌، قدرت ملی‌‌، الگوی مدیریت سرزمین‌ و روابط سطوح مختلف دولت با شهروندان در اداره امور کشور، در کانون توجه مطالعات جغرافیای سیاسی قرار ‌می‌گیرد. ادبیات امنیت در جغرافیای سیاسی مورد توجه جغرافیدانان سیاسی و ژئوپولیتیسین‌ها بوده است. ویژگی عمده پژوهش‌های انجام شده در این حوزه، نگرش واقع‌گرایانه و دولت محوری آن است. درحالیکه در پی فروپاشی شوروی, ظهور کنشگران نوینی چون سازمان‌های غیردولتی (فعال در عرصه‌های زیست‌محیطی، و حقوق بشر و ...)‌ و شرکت‌های چندملیتی‌ و همچنین اهمیت یافتن مباحث مربوط به اقلیت‌ها و اقوام‌، دولت به عنوان یگانه کنشگر فعال در گستره مناسبات ملی و بین‌المللی به چالش گرفته شده است.



تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ | 0:6 | نویسنده : missmehri |

 ویژگی های یک ایران قوی

 

فرهنگ ایران شامل تمام آداب و رسوم، مذهب غالب، هنر، ادبیات، شعر، مجموعه شاعران و ادبیان و نویسندگان و ... است. در واقع فرهنگ هر کشوری مجموعه‌­ای از مواردی است که آن کشور را تشکیل داده است. فرهنگ بسیاری از کشورها به واسطه نو ظهور بودن کشور، فرهنگ ضعیفی است. اما ایران بواسطه نسل آریایی که از هزاران سال پیش جزو نسل­‌های قدیمی و پرافتخار بوده است، کشوری با فرهنگ غنی محسوب می­‌شود. فرهنگ هر کشور در معرض تغییر و تحول است، به همین علت است که ممکن است امروزه ما افراد مهم بسیار زیادی را دیگر نشناسیم و یا با بسیاری از کتاب­‌های مهم و تاریخی کشورمان غریب باشیم. امید است که با حفظ فرهنگ غنی ایرانی، این گران مایه را به نسل­‌های بعد نیز منتقل کنیم.

فرهنگ و تربیت

فرهنگ و تربیت ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. هر کشور بواسطه فرهنگ خود، دارای شرایط مشخص تربیتی است. این شرایط تربیتی شامل ادبیات و هنر آن کشور، آداب و رسوم کشور، نوع آموزش، جغرافیا، آب و هوا و ... است. شرایط تربیتی، از شما انسانی با ویژگی­‌های خاص می‌­سازد. فرهنگ تکمیل کننده تربیت است و تربیت فرهنگ را می­‌سازد. به همین دلیل است که در یک کشور، مردم از نظر رفتاری و اخلاقی ویژگی­‌های نزدیک به هم دارند. فرهنگ مثل یک مدرسه است که از الف را به شما می‌­آموزد، سخت است پس از سال‌ها آموزش در آن مدرسه، بخواهید تا روش آموزشی خودتان را به کل تغییر دهید و یا وارد مدرسه‌­ی دیگری بشوید.

آشنایی با فرهنگ و مراسم‌های آیینی

ایران یکی از کشورهایی است که هنوز سنت جایگاه قبلی خود را در آن دارد و تاحد زیادی مدرنیته قبول واقع نشده است. فرهنگ قدیم ایرانی را از چند عکس بجای مانده از دوران قدیم می­‌توان مشاهده کرد. فرهنگ بومی ایرانی مملو از مراسم آیینی و رسم و رسومات جالب و عجیب است. یکی از مراسم‌­های آیینی ایرانی، تعزیه است. تعزیه تا سال‌های زیاد تنها رشته خاص هنر نمایشی برای ایرانیان محسوب می­شد. تعزیه در واقع نوعی نقل داستان کربلا است. در هر شهر ایران مراسم­‌های مشخص و متفاوتی برگزار می­شد که در بعضی از شهرها این مراسم به بیرون از شهر درز پیدا می­‌کرد و کشوری می­شد. نذری دادن و آشپزی­ در ابعاد بزرگ رسمی بود که از دیرباز همراه با ایرانیان بود و امروزه نیز این رسم پابرجاست. برای اقوام غیر مسلمان این رسم غیرقابل باور است.

فرهنگ سازی چگونه اتفاق می‌افتد؟

همه‌­ی دنیا بدنبال فرهنگ برتر هستند. فرهنگ برتر فرهنگی است که همه‌­ی اتفاقات و ویژگی‌­های خوب را داراست. فرهنگ سازی با استفاده از نمادهای هر کشور اتفاق

 می‌­افتد. بهتر است با یک مثال بگویم. فکر کنید که می‌­خواهید فرهنگ استفاده نکردن از گوشی موبایل در مدارس را جای بیندازید. تنها کسی که قدرت این را دارد که این فرهنگ را جای بیندازد، خود نهاد مدرسه است، مدرسه بعنوان نهادی قدرتمند می‌­تواند فرهنگ استفاده نکردن از موبایل را جای بیندازد. هر بار فرهنگ­‌های مختلف توسط نهادهای مختلف، اشخاص قدرتمند می‌­توانند شکل بگیرند و تغییراتی را در فرهنگ جای بیندازد و چه اتفاق مهلکی می‌­افتد اگر نهادهای پرقدرت، فرهنگ‌­های اشتباه را در میان مردم رواج بدهند.

چگونه رسانه باعث تغییر و تحول در فرهنگ می‌شود؟

رسانه­‌ی هر کشور نمادی جهانی از فرهنگ یک کشور است. رسانه­‌ها بعلت در دسترس بودن براحتی می­‌توانند جریان سازی انجام دهند. رسانه­‌ای مثل تلویزیون که امروزه در خانه اکثر آدم‌ها وجود دارد، با فرهنگ سازی رفتاری خاص می­‌تواند خیلی زود تاثیرش را روی تماشاگران بگذارد. هرچه رسانه در دسترس­تر و مردمی‌­تر باشد، بیشتر پتانسیل تبدیل به یک عامل فرهنگ­ساز را دارد. برای مثال تاثیر سینما خیلی کمتر از تاثیر تلویزیون است. رادیو نیز در زمانی تاثیر زیادی داشته که با حضور وسایل تصویری کمرنگ تر شده است. رسانه باید مردمی باشد و از ارگانی غیر از مردم خط نگیرد که در اینصورت فرهنگی که ایجاد می‌­کند ضد مردمی خواهد بود.

تاثیر دانشگاه و محیط تربیتی در رشد فرهنگ هر کشور

دانشگاه یکی دیگر از آن نهادهایی ست که تاثیر زیادی روی فرهنگ و تربیت هر دانشجو و بطور کلی قشر تحصیلکرده جامعه دارد. تاثیر دانشگاه به سبب چند عامل درسی، اساتید، محیط دانشگاه و مباحث حاشیه‌­ای خارج از درس است. دانشگاه می­‌تواند تاثیر منفی و مثبت در ایجاد یک فرهنگ خاص و مهم بگذارد. متاسفانه یا خوشبختانه افرادی که وارد دانشگاه می­‌شوند، دچار یک شخصیت مستقل و نسبتا با سواد هستند و بدین منظور حرفهای دیگران را چه درست و چه غلط به سختی می­‌پذیرند. دانشگاه محیطی است که اگر دچار اعتقادات غیرپایدار هستید، قطعا باید منتظر این باشید که اعتقاداتتان تغییر کنند. سواد و تحصیلات از دیگر عواملی است که تاثیر مستقیمی روی فرهنگ و میزان آگاهی مردم دارد.

چرا فرهنگ مهم است؟

فرهنگ یکی از اجزای مهم هر کشور است. یک کشور با فرهنگ آن شناخته می­‌شود. فرهنگ بدلیل انتقال رسم و رسومات، آداب، هنر، ادبیات، تربیت و ... مثل ژنتیک می­ماند و کسی که از این ژنتیک بی بهره می­‌ماند، ارتباطی به کشورش ندارد. فرهنگ همیشه درست نیست و همواره انتقال دهنده صفات مثبت و خوب نیست. گاهی اوقات در فرهنگ یک کشور خونریزی و جنگ مهم­‌ترین بازمانده‌­است که در این مورد باید علل جنگ و خونریزی بررسی شوند و به نتیجه‌­ی واحدی برسیم. فرهنگ یک یادگار است که بعضی از افراد نسبت به یادگاری­ها بسیار حساسیت به خرج می­دهند و همواره از آن‌ها مراقبت می‌­کنند و برخی دیگر هیچ عرق خاصی به هیچ یادگاری­ای ندارند.

چگونه فرهنگ غنی ایرانی را وارد زندگی مان کنیم؟

اگر می‌خواهیم از یک فرهنگ غنی در تربیت، ادب و رسومات استفاده کنیم، بهتر است که از ابتدا با آن فرهنگ رفتار کنیم. ضد و نقیض عمل کردن یکی از اعمال غیر فرهنگی به حساب می‌­آید.

عناصر فرهنگ شامل چه مواردی است؟

عناصر فرهنگ شامل هنر، ادبیات، مذهب و آیین هر کشور یا قبیل‌ه­ای است. یکی از مواردی که در فرهنگ ایرانی غنی و مورد فخز است، هنر و ادبیات است. ما جزو تنها کشورهایی بودیم که شاعرانی مثل حافظ و سعدی را در چند قرن پیش داشتیم، شاعرانی که جزو بهترین شاعران کل دنیا محسوب می‌­شوند. یکی از هنرهایی که ما از دیرباز داشتیم، موسیقی سنتی است. موسیقی سنتی همراه با المان­‌های سنتی و سازهای بومی مثل نی، دهل، تنبور و ... یکی از زیباترین آوا ها را می­‌سازد. نمایش ایرانی اصل مثل نمایش روحوضی یکی از نمایش­‌هایی است که مخصوص ایران است و یک نمایش بومی به حساب می‌آید. در نمایش­‌های روحوضی هر بار موضوع جدید و موضوع روز با زبان طنز توسط یک کاراکتر احمق که خودش را سیاه کرده بازگو می­‌شود.

بررسی فرهنگ پوشاک

فرهنگ ایران با مذهب و دین گره خورده است. کشور ایران شامل صدها زبان، شهر و آداب و رسوم خاص است. در هر قبیله­‌ای لباس مخصوص وجود دارد و در برخی قبیله­‌ها این لباس‌­ها مشترکند. در ایل بختیاری که معمولا زنان و مردان همراه با یکدیگر به دامداری، کشاورزی و زندگی در چادر می‌­پردازند، لباس­ها معمولا شامل دامن بلند و پرچین، لچک که روسری بلندی است، پاپوش که نوعی کفش است و ... است. مردان بختیاری معمولا از گیوه استفاده می­‌کنند و بعلن زندگی در ییلاقات معمولا لباس‌­های گرم به تن دارند. طرح لباس زنان بختیاری سراسر گل و پر از نقوش طبیعی است که بر زیبایی این زنان می­‌افزاید.

بررسی فرهنگ آرایش

همواره از گذشته‌­های دور زنان ایرانی جزو زیباترین زنان شرقی به حساب می‌­آمدند. زنان ایرانی معمولا برای زیباتر شدن از ماده­ی سفیدی به نام سفیداب استفاده می­کردند که پوست صورت را سفیدتر می‌­کرد. سفیداب، سرخاب و سرمه سه لوازم آرایشی بود که معمولا زنان ایرانی در مواقع جشن‌­ها، اعیاد و عروسی‌­ها استفاده می­‌کردند. اما بطور معمول زنان ایرانی در گذشته آرایش چندانی نداشتند و همیشه زیبایی و سادگی آن‌ها زبان به زبان می‌­چرخید. زنان ایرانی بعدتر که از سنت و فرهنگ ایرانی دور شدند و نگاهشان به سمت فرهنگ غرب افتاد، راهشان را از شرقی بودن جدا کردند و به سمت آرایش‌­های غلیظ، عمل‌­های جراحی و ... رفتند. امروزه دختران و زنان ایرانی جزو زنانی هستند که بسیار آرایش می­‌کنند و معمولا صورت‌­های غیرطبیعی دارند.

فرهنگ یا بی فرهنگی چگونه قابل تشخیص است؟

اصلا واژه­ای به نام بی فرهنگی وجود ندارد. بی فرهنگی­ای که منظور ما است، در واقع همان فرهنگ ضعیف و فرهنگ غیرغنی است که بر ما تاثیر بدی می­‌گذارد. فرهنگ غیرغنی و فرهنگ ضعیف ما را به سمت ناهنجاری هدایت می‌­کند و مغز ما را به سمت بدی و با فرم بدی شکل می­‌دهد. فرهنگ ضعیف هر لحظه درحال فروپاشی است و هیچ ثبات و استحکامی ندارد. فرهنگ غنی در مقابل به هر نقطه‌­ای که وارد شود، مردم را شیفته خودش می­‌کند، زیرا مردم ناخودآگاه عاشق خوبی و زیبایی هستند.

ریشه فرهنگ و زبان

زبان فارسی از سال‌ها پیش وارد کشورهایی مثل ایران، تاجیکستان، افغانستان و هند شد و در هرکدام با کمی تغییر هنوز پابرجاست. پس از استعمار هندوستان توسط انگلیس‌­ها، این کشور زبانش به هندو تغییر کرد. در خود ایران زبان فارسی با لهجه­‌های مختلف به گوش می­‌رسد. در فرهنگ ایرانی برخی از قبایل مثل آذری، بختیاری، کردی و ... به زبان­‌های مختلفی صحبت می­‌کنند و این تغییر زبان ریشه در سالیان دور که قبایل مختلف وارد خاک ایران شدند، دارد. فرهنگ و زبان فارسی در هم ریشه دوانده‌­اند. زبان فارسی از زمان­‌های بسیار دور زمانی که به نثر و شعر زیر دست شاعران و نویسندگان بسیار مطرح کشور نوشته می­شد، طرفداران زیادی پیدا کرد.

فرهنگ به کجاها ورود پیدا می‌کند؟

فرهنگ مهم‌­ترین عامل تعیین کننده در هرکشوری است و هر آنچه ما بعنوان عناصر بومی و غیربومی از آن یاد می­‌کنیم، در عرصه فرهنگ ورود پیدا می­‌کند. تربیت و آموزش، هنر، ادبیات، شعر، سینما، تلویزیون، رادیو، پوشاک، آرایش، نمایش، موسیقی و ... همگی فرهنگ ما را می‌­سازد. فرهنگ وارد هر مقوله­ای که فکر کنید، می­‌شود و تاثیر به شدت مهمی در همه امور دارد. فرهنگ می­‌تواند بطرز نامحسوسی وارد سیاست شود و گاها روی مذهب نیز تاثیر بگذارد. فرهنگ علاوه بر تاثیرگذاری در امور، به شدت تاثیرپذیر است. همچنانکه به نظر می‌­رسد امروزه غرب در فرهنگ ما خیلی تاثیر گذاشته است و مدهای لباس و فرم آرایش و تا حد زیادی نوع رفتارمان را تحت پوشش خودش قرار داده است.

چرا فرهنگ تعیین کننده است؟

فرهنگ بعلت تاثیرگذاری و تاثیرگیری اش عنصری تعیین کننده است. برای مثال بزرگ­ترین انقلاب‌­های رخ داده تحت تاثیر فرهنگ پوشش دهی شده‌­اند. ادبیات یک کشور تاثیر خیلی مهمی در فرهنگ آن کشور دارد. برای مثال کتاب­‌های زیادی بوده‌­اند در طول تاریخ که منجر به خودکشی شده‌­اند، به خودی خود این نوعی فرهنگ است که توسط ادبیات بوجود می‌­آید. حتی سینما و فیلم نیز به شدت موثرند. فیلم­‌های زیادی بودند که در طول تاریخ فرهنگ عشق، خودکشی، خیانت، تبهکاری و استعمال دخانیات را رواج داده‌­اند. هر عنصر فرهنگی می­‌تواند مضر یا مفید باشد و بجز موارد خاص، این مزیت یا ضرر در موقعیت خاص است که شناسایی می­‌شود.

به فرهنگ مان عشق بورزیم

فرهنگ و وطن دو عنصر به هم چسبیده‌­اند. ما باید به هردوی آن‌ها عشق بورزیم. فرهنگ ما تمام چیزیست که ما را بوجود آورده است، برای بدست آوردن یک زندگی بهتر باید از فرهنگ عوامل مثبت را انتخاب کرد و بقیه را استفاده نکرد. در فرهنگ هر کشوری ممکن است کارهای زیادی وجود داشته باشد که بعنوان یک کار اشتباه از آن یاد کرد، نمی‌­توانیم چشم بسته و تنها با عرق ملی که داریم تمام چیزهای بد را استفاده کنیم. هر عامل بد و منفی در همه جای دنیا بد است. هیچ کشوری برای یک دزد احترام قائل نیست و این یک پدیده منفی است که در همه جای دنیا بعنوان یک فرهنگ جای افتاده است.

چگونه تحت تاثیر بقیه فرهنگ ها قرار نگیریم؟

تحت تاثیر قرار گرفتن یک فرهنگ خوب کار بدی نیست اما تحت تاثیر قرار گرفتن یک فرهنگ اشتباه همواره کار بدی است. بهتر است بجای اینکه از آمریکا فرهنگ عمل جراحی را یاد بگیریم، فرهنگ کتاب خواندن را یاد بگیریم و بجای اینکه غرب از ما بعنوان فرهنگ عقب افتاده یاد کند، نگاهی به ادبیات و شعر فرهنگ ما بیندازد. در همه­‌ی فرهنگ‌­ها مثبت و منفی در کنار هم قرار گرفته اند، برنده کسی است که بهترین انتخاب را داشته باشد. تمام یک کشور را با همدیگر ببینیم، بدین صورت است که می‌­توانیم بهترین فرهنگ را برگزینیم.

 

2-تکیه بر قرآن و اسلام و اهل بیت، و داشتن نظام اجتماعی سالم

 

نظم اجتماعی در اسلام

مقوله نظم و امنیت اجتماعی از مباحثی است که در طبقه بندی موضوعات جامعه شناختی، نقطه مقابل جامعه شناسی تغییرات اجتماعی و به ویژه در تعارض با مباحث تغییرات عمیق و انقلابات اجتماعی است. نظم اجتماعی از موضوعات اساسی جامعه شناسی است. این موضوع از زمان پیدایش اولین سرچشمه های تفکر اجتماعی، همیشه مورد توجه اندیشمندان بوده است.
در مباحث نظم اجتماعی، دو سؤال عمده وجود دارد: 1. نظم اجتماعی چگونه به وجود می آید؟ 2. تداوم نظم اجتماعی چگونه ممکن است؟ منظور از سؤال اول این است که اولین جوامع چگونه شکل گرفته است. اما در سؤال دوم، از شکل گیری جامعه سؤال نمی کنند، مسئله این است که این نظم به وجود آمده ـ به هر دلیل ـ چگونه درهم نمی ریزد؟ امروزه سؤال اول چندان اهمیتی ندارد; چرا که زندگی اجتماعی به هر حال، شکل گرفته است. اما سؤال دوم، اساسی است; زیرا علی رغم وجود بحران های ویرانگر اجتماعی و سیاسی، جوامع همچنان پابرجا هستند.
وفاق و تعادل اجتماعی توسط آن دسته از اندیشمندانی مطرح گردید که در مکاتب طرفدار وضع موجود و حفظ تعادل آن قرار داشتند; مانند کنت، دورکهایم و پارسونز. در مقابل، جامعه شناسانی که بیشتر بر دگرگونی ها توجه دارند تا وفاق و تعادل، واژگان «ستیز» و «تضاد» را به کار می برند. بر خلاف نظریه پردازان مکتب «تضاد» (مانند مارکسیست ها) که از وضع موجود ناراضی بودند و می گفتند: طبقه حاکم طبقه محکوم را استثمار کرده، مانع از رشد او می شود و با ایجاد آگاهی اجتماعی در میان آنها باید این وضع را هر چه زودتر دگرگون نمود، طرف داران مکتب «وفاق اجتماعی» وضعیت موجود را ناعادلانه تصور نکرده، خواهان براندازی آن به طور کلی و اساسی نیستند، بلکه تنها با تغییراتی جزئی، به گونه ای که کلیّت نظام حفظ شود، موافقند. بنابراین، وفاق اجتماعی زمینه ساز تعادل اجتماعی و در نهایت، بقای نظام اجتماعی است.
بدین سان، روشن می شود که اولا، دو مکتب عمده درباره نظم اجتماعی وجود دارد و دیگر نظریه ها به شکلی در قالب این دو مکتب عمده (طرفدار وفاق و طرفدار تضاد) قرار می گیرند.
ثانیاً، رویکرد این دو مکتب به مسئله «نظم» کاملا متفاوت است.
برخی ها میان «نظم»، «وفاق» و «همبستگی» تفاوت قایل شده، معتقدند: وفاق اجتماعی به همبستگی اجتماعی و آن نیز به نظم اجتماعی منجر می شود. به عبارت دیگر، وفاق مقدّمه همبستگی، و همبستگی مقدّمه نظم اجتماعی است. در این صورت، نظم اجتماعی حالتی است که در شرایط به وجود آمدن همبستگی میان افراد جامعه به دست می آید. اما در این مقاله کوتاه، این دقت نظرها را کنار گذاشته، با عبارت کلی «نظم اجتماعی»، مسئله را دنبال می کنیم.
یکی از خدمات ارزنده ای که دین اسلام به جهانیان عرضه داشته، ارائه راه کارهای نظم اجتماعی است. در میان اندیشمندان اسلامی، کسی را سراغ نداریم که بحث مستقلی درباره نظم اجتماعی داشته باشد. از لابه لای بحث های برخی از آنان به طور غیرمستقیم، می توان نظریات آنان را به دست آورد. علّامه طباطبائی در المیزان، شهید مطهّری در پاورقی بر اصول فلسفه و روش رئالیسم، آیة اللّه مصباح یزدی در کتاب جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن و علّامه محمّدتقی جعفری در ترجمه و شرح نهج البلاغه به مناسبت های گوناگون بحث هایی را مطرح کرده اند که به نوعی، به نظم اجتماعی مربوط می شود. در این مقاله، سعی بر این است که با دسته بندی آن مباحث، نظریات آنان را به دست آوریم. مطمئناً اسلام سخنان زیادی در خصوص «نظم اجتماعی» دارد و بر دانش پژوهان علوم اجتماعی است که با تتبّع در متون اسلامی، تبیینی قابل قبول از نظم اجتماعی برای جامعه علمی ارائه دهند.
«با جرئت می توان گفت: آن اندازه که اسلام به نظم زندگی اهمیت داده است، در هیچ مکتب و ملتی مشاهده نمی شود; به اضافه آیات کریمه قرآنی و احادیث معتبر که به حد لازم و کافی با اشکال گوناگون، دستور به مراعات نظم و قانون زندگی داده اند.»1
امام علی(علیه السلام) در وصف قرآن، می فرماید: «بدانید که در آن، علم آینده و سخن از گذشته و دوای درد شما و باعث نظم و سامان دهی میان شماست.»2
اقبال لاهوری معتقد است: قرآن نه فقط یک کتاب دینی (در معنای سنّتی آن)، بلکه منبع قواعد بنیادی است که شالوده های اجتماع باید بر آن استوار باشد. جامعه ای که بر اساس ارزش های قرآنی ـ که ارزش های دایمی است ـ بنا شده باشد، یک جامعه منسجم، باثبات، امن و متعادل خواهد بود.3
برای ورود به بحث، ابتدا خلاصه ای از نظریه های برخی از دانشمندان غربی را که در خصوص «نظم اجتماعی» مطرح است، ذکر و سپس با اشاره به نقاط ضعف آنها، نظم اجتماعی از نظر اسلام مطرح خواهد شد. در طرح نظر اسلام، بر برخی از روایات ائمّه هدی(علیهم السلام)، دیدگاه های امام خمینی، علّامه طباطبائی، شهید مطهری، آیة اللّه مصباح و علّامه محمّدتقی جعفری تکیه خواهد شد.
نظم اجتماعی در نظریه های جامعه شناسی
الف. توماس هابز
هابز از جمله معدود کسانی است که به مسئله چگونگی ایجاد نظم اجتماعی پرداخته است. او ایجاد و بقای جامعه و نظم اجتماعی را مبتنی بر محور «قرارداد اجتماعی» می داند. به نظر او، انسان موجودی «خودخواه» است و صرفاً علاقه مند به ارضای امیال فردی.
هرکس به دنبال برآوردن نیازهای خود است. از سوی دیگر، منابعی که برای ارضای همگان کافی باشد، وجود ندارد. پس افراد بر سر دست رسی به منابع، با هم رقابت می کنند و بر این اساس، روابط انسانی مبتنی بر اصل «رقابت» است و زور و فریب مؤثرترین وسایل برای رسیدن به خواسته ها. همگان می توانند از این وسیله استفاده کنند. بنابراین، موجبات هرج و مرج در جامعه فراهم می شود. اما همچنین ارضای امیال فردی نمی تواند با وجود هرج و مرج در جامعه امکان پذیر باشد; زیرا در این صورت، هیچ کس به خواسته اش نمی رسد. راه حل نهایی آن است که انسان ها با یکدیگر هماوا شوند و یک قرارداد اجتماعی را به وجود آورند. بدین روی، در جامعه، یک قدرت شهریاری لازم است که این توافق به عمل آمده بر سر قرارداد اجتماعی را حراست کند.4 به طور خلاصه، از نظر هابز، جامعه پدیده ای غیرطبیعی و یک تمهید ساختگی است که بر طبیعت انسان تحمیل شده است. در یک کلمه، «نظم اجتماعی» نظم مبتنی بر «جبر» است.
اما اثبات مدعای هابز بسیار مشکل است; چون انسان ها هیچ وقت به طور اختیاری در کنار هم جمع نشده اند تا قراردادی امضا کنند. باید گفت: این روند به طور طبیعی شکل گرفته است. با گذشت زمان، انسان ها به نفع خود دیده اند که در زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشند و هیچ برنامه ریزی در کار نبوده است. «در جامعه های وحشی، این طور نبوده که عقلا نشسته باشند و با فکر و اندیشه به نیازمندی خود به قانون پی برده باشند و سپس برای خود قوانینی جعل کرده باشند، بلکه آداب و رسومی که داشتند باعث می شده درگیری ها و مشاجراتی در آنان پیدا شود و قهراً همه ناگزیر می شدند که اموری را رعایت
کنند تا بدین وسیله، جامعه خویش را از خطر انقراض حفظ کنند و چون پیدایش آن امور ـ همان طور که گفتیم ـ بر اساس فکر واندیشه نبوده، اساسی مستحکم نداشته و در نتیجه، همواره دست خوش نقض و ابطال بوده است.»5
ب. آگوست کنت
«وفاق اجتماعی» یکی از مفاهیم اساسی مکتب «کارکردگرایی ساختاری» است که در اندیشه های آگوست کنت باید آن را ریشه یابی کرد. اساساً کنت به دنبال پاسخ به مسئله «بحران» در جامعه فرانسه بود که راه حل آن را در قالب مفهوم «وفاق اجتماعی» می دید.
کنت پیرو سنّت پرستان فرانسه بود و آنها را بسیار می ستود. به اعتقاد سنّت پرستان، «جامعه ای که با پیوندهای اشتراک اخلاقی همبسته نشده باشد، جز توده ای از افراد جدا از هم نیست. از نظر کنت، هر کوششی در جهت مبتنی ساختن زندگی اجتماعی بر قراردادهای میان افراد و یا بازسازی جامعه بر پایه حقوق طبیعی فردی، یا از گستاخی مایه می گیرد یا از دیوانگی یا از هر دو.»6
عبارت مزبور به صراحت، نظر کسانی را که حقوق فردی را مبنای شکل گیری نظم اجتماعی می دانند، رد می کند و معتقد است: درونی کردن ارزش های جامعه عامل نظم اجتماعی می شود.
ج. دورکیم
دورکیم ریشه پدیده های اجتماعی را در محیط اجتماعی می جوید و نه در نهاد انسان ها. به همین دلیل، فرض هایی از نوع هابز را، که نظم اجتماعی و بقای جامعه را بر محور «قرارداد اجتماعی» تبیین نموده است و در تحلیل، به ریشه های روان شناختی انسان مراجعه می کند، طرد می نماید و معتقد است: قرارداد نمی تواند به عنوان اساس سازمان اجتماعی و نظم در نظر گرفته شود; زیرا قرارداد وقتی می تواند وجود داشته باشد که پیش از آن، جامعه سازمان یافته ای وجود داشته باشد; جامعه ای که مبتنی بر یک سلسله اصول و قواعد اخلاقی است. به نظر دورکیم، عنصر اصلی تداوم حیات اجتماعی، که علی رغم تغییرات در روابط ما و افرادی که سازنده آن است، استمرار می یابد، «نظم اخلاقی» است; شامل مجموعه ای از قواعد که بر روابط اجتماعی حکم فرماست.7 دورکیم برای تبیین نظریه خود، جوامع را به دو نوع تقسیم می کند که از دو نوع همبستگی برخوردارند: جامعه ای با همبستگی مکانیکی8 و جامعه ای با همبستگی ارگانیکی.9 در جامعه نوع اول، میان افراد آن از نظر مهارت ها، شباهت وجود دارد و همین شباهت عامل همبستگی و در نتیجه، حافظ نظم اجتماعی است; چرا که اگر جامعه برخی از عناصر (افراد) خود را از دست بدهد هیچ خللی بر آن وارد نمی شود. اما در جامعه نوع دوم، تنوع تخصّص ها وجود دارد و افراد از نظر داشتن مهارت ها از یکدیگر متفاوتند. همین تنوّع عامل وابستگی متقابل و در نتیجه، حفظ نظم می شود.
توجه به عنصر «حقوق» در بحث همبستگی دورکیم اهمیت دارد. دورکیم از دو نوع حقوق سخن می گوید: حقوق «تنبیهی» و حقوق «ترمیمی». حقوق تنبیهی در جوامع ابتدایی کاربرد دارد که ویژگی آن مجازات افراد متخلّف است. اما در جوامع پیشرفته، به جای مجازات افراد، سعی می کنند آنها را اصلاح کنند. از این رو، حقوق ترمیمی جای حقوق تنبیهی را می گیرد. حقوق نماد همبستگی است. دو نوع حقوق حاکی از دو نوع همبستگی است. «همبستگی اجتماعی پدیده ای کاملا اخلاقی است که به خودی خود، به مشاهده دقیق با اندازه گیری، در نمی آید... ناچار باید ... امر خارجی، که نماد آن است را بجوییم و امر درونی را از راه امر بیرونی مطالعه کنیم و آن نماد
چیزی جز حقوق نیست.»10
نکته کلیدی در تبیین «نظم» از نظر دورکیم این است که جامعه، بخصوص جامعه انداموار، دارای هنجارهایی است که آنها را از طریق فرایندهای گوناگون جامعه پذیری به افراد می آموزد و افراد آنها را درونی می کنند. با برقرار شدن نظم درونی، نظم بیرونی ممکن می شود. به همین دلیل، دورکیم بر نظم اخلاقی بیشتر تأکید می کند. از این نظر، باید گفت: در نظریه دورکیم نیز همانند هابز، جامعه خود را بر افراد تحمیل می کند. افراد به جامعه احترام می گذارند و هنجارهای آن را درونی می کنند. دورکیم نقش «مذهب» را در ایجاد همبستگی برجسته می کند و چون تصور می نماید مذهب در جامعه ریشه دارد، از این رو، افراد در واقع جامعه را پرستش می کنند و به آن به عنوان یک موجود مافوق احترام می گذارند. از نظر دورکیم، خدایی وجود ندارد، «آنچه ما می پرستیم واقعاً یک نیروی ماورای طبیعی نیست، بلکه چیزی عظیم تر و ترس آورتر از نفس فردی ماست.»11
به طور کلی، از نظر کارکردگرایان، مذهب با کارکردهای وحدت بخشی و یکپارچگی، پاسخ گو به سؤال های اساسی انسان، نیرویی برای ضمانت ارزش های اساسی از سوی مردم و تولید ارزش های اساسی، به نظم اجتماعی کمک می کند.
تضادگرایان
نظریه های تضاد بر این نکته تأکید می کنند که نظم حاکم در جوامع به صورت تحمیلی به وجود آمده است. گروه مسلّط چنان قدرتی دارند که بتوانند نظم صوری در جامعه ایجاد کنند و اگر اخلاق و هنجارهایی هم در جامعه وجود دارد به این دلیل است که گروه مسلّط چنین خواسته است. گروه مسلّط دارای ابزاری است که می تواند ارزش های خود را بر جامعه حاکم کند. نظریه پردازان «ستیز» در مقابل «کارکردگرایان» موضع می گیرند که چرا همواره از نظم موجود حمایت می کنند و به هر طریقی که شده است، می خواهند وضع موجود را توجیه کنند. تضادگراها بر نابرابری ها انگشت می نهند. از نظر آنان، نابرابری ها نیرویی است که می تواند نظم موجود را به هم بریزد و روزی هم این کار را خواهد کرد. در نظریه های «تضاد» و «ستیز» این نکته حایز اهمیت است که منابع اقتصادی، که همواره در اختیار عده ای قرار گرفته است، مانع آن می شود که افراد از فرصت های برابر برخوردار باشند.
برخلاف کارکردگرایان، نظریه های «ستیز» به «نظم هنجاری» توجه نمی کنند; زیرا اَشکال دیگر سازمان اجتماعی مانع تحقق هنجارها می شود. نظریه پردازان «ستیز» قشربندی را تعیین کننده ترین عامل دانسته اند. به طور خلاصه، می توان گفت: نظریه های «تضاد» در نقد کارکردگرایی به وجود آمده است. از نگاه آنان، نظریه «کارکردگرایی» از توضیح چگونگی توزیع قدرت و امکان تغییرات اجتماعی تند عاجز است.
نظم اجتماعی در اسلام
بحث از «نظم اجتماعی» در بین دانشمندان اسلامی سابقه چندانی ندارد. پس از رشد علوم، به ویژه علوم تجربی، رویکرد کارکردگرایانه به پدیده های اجتماعی شدت گرفت. در این میان، دین هم از این گونه نگرش ها در امان نماند. در گذشته، نگرش انسان ها به دین نگرش حق جویانه و پرسش ها از درستی و نادرستی آن بود، ولی در دنیای امروز، نگرش به دین، نگرش کارکردگرایانه و سودجویانه است. پرسش هایی هم که به عنوان «انتظار بشر از دین» مطرح می شود، از آثار و منافع آن است. پس از مطرح شدن بحث های مربوط به نظم اجتماعی در نظریه های غربی و ورود آن نظریه ها به کشورهای اسلامی در قالب «علوم اجتماعی»، این بحث کمابیش در نوشته های اندیشمندان اسلامی نیز به چشم می خورد. در حقیقت، طرح این بحث ها عمدتاً نقدی بوده بر نظریه هایی که جامعه شناسان غربی و عمدتاً سکولار ارائه کرده اند.
بر خلاف جامعه شناسان غربی که نظریه هایشان درباره نظم اجتماعی و چگونگی شکل گیری آن باهم متفاوت است، علمای اسلام در این بحث، چندان اختلافی باهم ندارند و نظریات آنان به نوعی مکمّل همدیگر است. بنابراین، لازم نیست نظریات آنان را مستقل و جدا از هم بیاوریم.
اصل «استخدام»; اولین گام به سوی تشکیل اجتماع بشری
همان گونه که در آغاز بحث ذکر شد، در بحث نظم اجتماعی، دو پرسش عمده وجود دارد: پرسش از سرآغاز شکل گیری زندگی جمعی و پرسش از چگونگی تداوم نظم اجتماعی. در لابه لای مباحث اندیشمندان اسلامی، پاسخ به هردو پرسش را می توان یافت. علّامه طباطبائی و نیز شهید مطهری بر این امر اتفاق نظر دارند که اولین عامل برای شکل گیری اجتماع بشری روحیه بهره جویی انسان به لحاظ طبیعی بوده است. بیان شهید مطهری، در این خصوص، کاملا شیواست: «انسان اولی برای رهایی از شرّ درندگان و دشمنان خود، میان آب زندگی می کرد و بالای درختان یا در شکاف کوه ها می نشست و هر محذوری را تقریباً با ضد آن پاسخ عملی می داد. انسان احتیاجات صناعی خود را نخست با سنگ های تیز برنده، پس از آن با فلزات، پس از آن با بخار، پس از آن با برق و مغناطیس، سپس با شکافتن اتم تأمین می کرده و می کند و پس از آن... انسان همه گونه بهره برداری خوراکی و دوایی و پوشاکی و نشیمنی از گیاه و درخت و چوب می کند. انسان هر جور تصرف در گوشت و استخوان و خون و پوست و شیر و پشم، حتی در مدفوعات حیوانات، می نماید. انسان نتیجه های گوناگون از کار حیوانات می گیرد. بر اسب و الاغ سوار می شود و بار می بندد و با سگ پاس می دهد و شکار می کند، با گربه موش می گیرد و با کبوتر پیک می فرستد و راستی، اگر تنها کلیات تصرفات انسان در خارج شمرده شود یک رقم سرسام آور خارج از پندار پیدا می شود! اکنون آیا این موجود عجیب با نیروی اندیشه خود، اگر با یک همنوع خود ـ انسان دیگر ـ روبه رو شود به فکر استفاده از وجود او و از افعال او نخواهد افتاد و در مورد همنوعان خود استثنا قایل خواهد شد؟ بی شبهه، چنین نیست; زیرا این خوی همگانی یا واگیر را، که پیوسته دامنگیر افراد انسان می باشد، نمی توان غیر طبیعی شمرد و خواه ناخواه این روش مستند به طبیعت است.»12
در اینجا، دو سؤال اساسی مطرح می شود:
1. آیا «استخدام» انسان ها را به سوی اجتماع کشانده است، یا اینکه انسان ها پس از تشکیل اجتماع، به فکر استخدام همدیگر افتاده اند؟ به عبارت دیگر، آیا استخدام بلاواسطه مقتضای طبیعت است یا انسان ها با مشاهده همنوعان خود، اول به فکر زندگی دسته جمعی افتاده، یک زندگی تعاونی تشکیل می دهند و در ادامه مسیر، افرادی به فکر می افتند که دیگران را استثمار کنند؟
2. آیا انسان ها به لحاظ فطری، اجتماعی هستند یا آنها مجبور به برگزیدن زندگی اجتماعی شده اند؟ آیا انسان ها بیشتر به تعاون میل دارند یا به استثمار؟ به نظر می رسد «استخدام» بوده که انسان ها را به سوی زندگی جمعی کشانده است. انسان ها در مرحله اول، به دنبال سود خود بوده اند، اما چون به دست آوردن سود خودشان در گرو سود دیگران بوده، مجبور شده اند در رفتارهای خود ملاحظاتی داشته باشند. در بیان شهید مطهری، انسان ها از نظر ساختمان بدنی، مجهّز به جهاز گوناگون هستند و این جهاز نیازهایی دارند که در غیر اجتماع برآورده نمی شود. پس آنان به سوی اجتماع کشیده می شوند. اما نباید در برآوردن نیازهای خود، از حد اعتدال تجاوز کنند. بنابراین، تحقق سه اصل لازم است تا همگان به نیاز خود برسند و در جامعه نیز هرج و مرج پیش نیاید. آن سه اصل عبارتند از: «استخدام»، «اجتماع» و «عدالت».
«انسان با هدایت طبیعت و تکوین، پیوسته از همه سود خود را می خواهد (اعتبار استخدام) و برای سود خود، سود همه را می خواهد (اعتبار اجتماع) و برای سود همه، عدل اجتماعی را می خواهد (اعتبار حسن عدالت و قبح ظلم) و در نتیجه، فطرت انسانی حکمی که با الهام طبیعت و تکوین می نماید قضاوت عمومی است و هیچ گونه کینه خصوصی با طبقه متراقیه ندارد و دشمنی خاصی با طبقه پایین نمی کند، بلکه حکم طبیعت و تکوین را در اختلاف طبقاتی قرایح و استعدادات تسلیم داشته و روی سه اصل نام برده، می خواهد هر کسی در جای خودش بنشیند.»13 آیة اللّه مصباح نیز بر همین عقیده است: «فرد برای تحصیل و تأمین منافع و مصالح خویش است که به جامعه ای روی می آورد و عضویت آن را می پذیرد.»14 به قول فرامرز رفیع پور، هدف ارضای نیاز است و روابط اجتماعی وسیله.15
آن گونه که از خطبه 23 نهج البلاغه استفاده می شود، نیازهای سه گانه انسان وی را به زندگی اجتماعی مجبور ساخته است: 1. احتیاج آدمی به دفاع از خویش; 2. نیاز شدید به محبت; 3. عدم توانایی در برطرف کردن نیازهای زندگی خویش. به بیان دیگر، زندگی اجتماعی معلول نیازهای طبیعی انسان است.16
از نظر علّامه طباطبائی، انسان همنوعان خود را نیز مانند سایر موجودات در راه منافع خویش استخدام می کند، ولی چون هر فردی درصدد استفاده از دیگری و کار کشیدن از سایر انسان هاست، ناچار باید یک سازش و همکاری بین افراد بشر برقرار شود تا در سایه آن، همه از همه بهره مند گردند و این همان قضاوتی است که بشر درباره لزوم تمدّن و وجود اجتماع تعاونی می کند، و لازمه آن این است که اجتماع به نحوی تشکیل شود که هر ذی حقی به حقش برسد، و روابط افراد با یکدیگر عادلانه باشد و هر کس از دیگری به میزانی بهره مند شود که آن دیگری نیز از او به همین مقدار بهره می برد، و این قانون «عدل اجتماعی» است.17
بنابراین، لزوم اجتماع مدنی و عدالت اجتماعی امری است که بشر ناچار از پذیرش آن است و اگر این اضطرار و ناچاری نبود هرگز زیر بار آن نمی رفت. و معنای اینکه گفته می شود: «انسان طبعاً مدنی است و به لزوم عدل اجتماعی قضاوت می کند» همین است; زیرا این قانون زاییده اصل «استخدام» است که بشر به ناچار به آن تن در داده و برای همین است که هر موقع دسته ای نیرومند شوند، کمتر رعایت زیردستان را می کنند.18پس اگر انسان مدنی و تعاونی است در حقیقت، به طبع ثانوی چنین است، نه به طبع اوّلی; زیرا طبع اولی انسان این است که از هر چیزی که می تواند، انتفاع ببرد.19
قوام نظم اجتماعی از نظر اسلام
پس از اینکه انسان ها زندگی اجتماعی تشکیل دادند، عامل تداوم این زندگی اجتماعی چیست؟ اسلام چه سازوکارهایی اندیشیده است تا نظم اجتماعی برهم نریزد؟
همان طور که ذکر شد، جامعه شناسان غربی در اینکه عامل وحدت جامعه و نظم اجتماعی چیست، همنظر نیستند. دورکیم و کنت بر عامل «مذهب» و «اخلاق» در قالب قواعد اخلاقی تکیه می کردند و معتقد بودند: افراد با درونی کردن قواعد اخلاقی، از هنجارهای جامعه پی روی می کنند و قوانین اجتماعی نیز جلوی افراد سودجو را گرفته، آنان را مجازات یا اصلاح می کند. اما تضادگرایان بر نقش طبقه مسلّط تأکید کرده، می گفتند: طبقه مسلّط با ابزارهای متعددی که در دست دارد، قادر است نظم صوری در جامعه برقرار کند.
از آنچه گذشت، روشن می شود: عامل ثبات و نظم اجتماعی در عمل کردن به قوانین پدید می آید. در جوامع بدوی، قوانین تدوین شده ثبات کمتری داشتند، اما قوانین جوامع متمدن از ثبات نسبی برخودار است، و هر قدر جامعه پیشرفته باشد، می تواند قوانین مستحکم تری تدوین کند. ضامن اجرای قوانین، هم درونی است و هم بیرونی، که همان حکومت است. اما آیا هر قانونی قادر است نظم اجتماعی مطلوب را در جامعه ایجاد کند؟ پاسخ علّامه طباطبائی به این پرسش منفی است. از نظر ایشان، با این قوانین نمی توان به حد مطلوب نظم اجتماعی دست یافت; چرا که:
«اولا، قانون حقیقی در تمدن عصر حاضر، عبارت است از: نظامی که بتواند خواست و عمل افراد را تعدیل کند، و مزاحمت ها را از میان برطرف سازد، و طوری مرزبندی کند که اراده و عمل کسی مانع از اراده و عمل دیگری نگردد.
ثانیاً، قوانین عصر حاضر متعرّض معارف الهیّه و مسائل اخلاقی نمی شود.
ثالثاً، این طریقه ضمانت اجرایی ندارد; به این معنا که آن قدرت مرکزی اگر از حق منحرف شد و مرز قانون را شکست و سلطنت جامعه را مبدّل به سلطنت شخص خود کرد و در نتیجه، اراده دلخواه او جای قانون را گرفت، هیچ قدرتی نیست که او را به مرز خود برگرداند و دوباره قانون را حاکم سازد. علاوه، قوّه مجریه تنها می تواند حفظ قانون را در ظاهر حال جامعه تعهد و ضمانت کند، و در مواردی که احیاناً قانون شکنی ها پنهانی صورت می گیرد از حیطه قدرت و مسئولیت مجری خارج است.»20
آنچه اسلام در خصوص «نظم اجتماعی» مطرح می کند فراتر از نظمی است که دیگران بیان کرده اند. از نظر اسلام، نظم اجتماعی باید طوری باشد که در سایه آن، به حقوق و آزادی های فردی آسیبی نرسد. از سوی دیگر، «عدالت اجتماعی» در اسلام، یک اصل اساسی است. هیچ یک از مکتب های بشری نمی توانند ادعا کنند که راه کارهای آنان برای نظم اجتماعی منجر به اجرای عدالت اجتماعی می شود. جامعه باید بستر رسیدن افراد به سعادت دنیوی و اخروی را فراهم کند. چنین جامعه ای به قوانین دقیقی نیاز دارد و مسلّماً تدوین چنین چیزی از توان بشر خارج است. بشر با توجه به محدودیت هایی که دارد، نمی تواند به قوانین فرازمانی و فرامکانی دست یابد، مگر از طریق اتصال به منبع مافوق بشری. در واقع، اسلام نیز با این نظر موافق است که افراد تنها در سایه زندگی اجتماعی، می توانند به خواسته هایشان دست یابند و بنابراین، انسان ها از روی ناچاری ـ ولی با اختیار ـ به زندگی اجتماعی تن در داده اند و به هر صورتی که شده است، باید در جامعه نظمی برقرار باشد و برقراری این نظم بدون کسانی که از اجرای قوانین و حقوق فردی و اجتماعی دفاع کنند، ممکن نیست. پس قانون به مجری نیاز دارد. اما اسلام، هم قوانین خاصی عرضه می کند و هم برای مجریان قانون، شرایطی قایل است و احراز این شرایط در مواردی در دست بشر نیست.
از اینجا نتیجه می گیریم که نگاه متفاوت مکاتب به انسان و ماهیت او در تبیین نظم اجتماعی، بسیار تأثیرگذار است. به تعبیر علّامه طباطبائی، «جامعه انسانی هرگز نمی تواند اجتماعی زندگی کند و دارای اجتماعی آباد شود، مگر وقتی که دارای اصولی عملی و قوانین اجتماعی باشد... اما اینکه گفتیم اصولی عملی داشته باشد، این اصول عبارت است از اینکه اجمالا حقیقت زندگی دنیا را بفهمد و آغاز و سرانجام انسان را در نظر بگیرد. چون اختلاف مذاهب در همین سه مسئله، باعث می شود سنن آن اجتماع نیز مختلف بشود. واضح تر بگویم: طرز تفکر افراد اجتماع درباره حقیقت زندگی دنیا و نیز طرز تفکرشان در آغاز و سرانجام جهان ـ هر قسم باشد ـ سنت هایی که در آن اجتماع وضع می شود، همان طور خواهد بود.»21
به طور خلاصه اینکه، مکاتب مختلف، انسان شناسی های متفاوتی دارند و چنین اختلاف هایی در رویکرد آنان به مسئله نظم ظاهر می شود. برای مثال، از نظر اسلام، انسان ها نمی توانند قوانین فرازمانی و فرامکانی بنویسند. نمونه گویای آن این است که کارکردگرایان بر احترام نهادن به ارزش هایی که جامعه بزرگ تر ارائه می کند، تأکید می نمایند. اما در موارد زیادی همین ارزش ها و عمل به قوانین عامل به وجود آمدن تضاد و احیاناً کج روی در جامعه می شود. رابرت مرتن از جامعه شناسانی است که به این مهم پی برده است. او می گوید: «در جامعه آمریکا، ارزش های محوری و اساسی وجود دارد که تقریباً همه اعضای جامعه آنها را پذیرفته اند و آن را دنبال می کنند و در آن جامعه، برای رسیدن به آن ارزش ها نیز هنجارهایی تعیین و تدوین شده است. صرفاً از راه های خاصی می توان آن ارزش ها را دنبال کرد. ارزش مسلّط در آمریکا، موفقیت مالی است و وسایل مناسب برای دست رسی به آن، کار سخت و مجاهدت است... اما ساختار جامعه آمریکا مبتنی بر توزیع نابرابر فرصت هاست و بنابراین، همه نمی توانند از راه های مشروع به آن هدف دست یابند. در نتیجه، عده ای به وسایل نامشروع متوسّل می شوند.»22 پس «ساختار اجتماعی» خود می تواند عامل بی نظمی و نابسامانی در جامعه باشد.
امام خمینی(قدس سره) به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ اسلامی، ریشه بسیاری از انحرافات اجتماعی و اخلاقی را در ساختار کلی جامعه می بیند. «با عنایت به کلیّت مواضع حضرت امام در قبال مسائل اجتماعی و فرهنگی، می توان چنین استنباط نمود که رویکرد امام به مسئله نظم و امنیت اجتماعی، نگاهی کلان نگر و تعلیلی است و در مواجهه با بی نظمی، اسیر ظواهر نظم نمی شود و هر نظمی را طلب نمی کند. همچنین امام بی اعتنا به عوامل و زمینه های ساختاری و فرهنگی جرمساز، به مجازات مجرمان بسنده نمی کند. بر این اساس، می توان گفت: در منطق امام، در جامعه ای که به شدت نامتعادل است و اختلافات طبقاتی در آن چشمگیر است، نمی توان انتظار داشت امنیت اغنیا محفوظ بماند. نمی توان انتظار داشت کارگران و کارمندان با حداقل حقوق و مزایا، نظاره گر درآمدهای کلان و اقدامات استثمارگرانه و سودجویانه صاحبان قدرت و ثروت باشند و آنان بی هیچ توقّع، خدمات سالم اداری و فنی موردنیاز آن غارتگران را فراهم آورند. نمی توان انتظار داشت کاخ ها و منازل مجلّل در تیررس نگاه حسرت بار محرومان باشد و اتومبیل های اشرافی و هزاران قلم کالاهای لوکس و گران قیمت هر لحظه شعله نیاز را دامن زند و آتش آن دامنگیر جامعه نگردد. طبیعی است در این شرایط، امنیت و سلامت روابط اجتماعی به خطر می افتد و متأسفانه در این هنگامه، فقط غارتگران آسیب نمی بینند، بلکه زیان اصلی متوجه اقشار و گروه هایی است که در این عرصه، در دور باطل انحراف گرفتار نیامده اند. لهذا، مدافعان و طالبان نظم و امنیت باید قبل از هر چیز، با این شرایط و زمینه ها به مقابله برخیزند و الاّ جستوجوی امنیت، سرابی ماند که تشنگان بی قرار را عطش فزون آرد.»23
مثال دیگر: کارکردگرایان بر وجود «سلسله مراتب» در جامعه تأکید می کنند، اما به هیچ وجه، نمی توانند میزان بهره مندی سلسله مراتب های اجتماعی گوناگون از مزایای مادی را توجیه کنند. همگان می دانند که میزان بهره مندی ـ مثلا ـ یک مدیر کارخانه باید از یک کارمند معمولی آن کارخانه بیشتر باشد، اما این فاصله چقدر باید باشد و مدیر چند درصد از کارمند بیشتر بگیرد; قادر به توجیه آن نیستند. در مواردی، فاصله دست مزد این دو به چند برابر می رسد و به تدریج، سرمایه ها در دست عده ای اندک متمرکز می شود و در نتیجه، به زیادتر شدن فاصله های اجتماعی کمک می کند که خود یکی از عوامل نابسامانی در جامعه است.
اما اسلام با محور قرار دادن «عدالت اجتماعی»، تشویق انسان ها به انفاق، و ادای خمس و زکات تا حد زیادی جلوی این فاصله ها را می گیرد. عدالت اجتماعی رکن جامعه است و پناهگاهی است که هر انسانی از خطر اسارت و استخدام و استثمار، به آن رکن رکین پناهنده می شود.24 به تعبیر شهید مطهری، «شعار خورشیدسان (إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ) (نحل: 90) همواره در سرلوحه تعالیم اسلامی جای دارد. در دین انبیا و حاکمیت اوصیا، "عدل" به منزله سر است در تن.»25
انتقاد عمده ای که بر جامعه شناسان غربی وارد است این است که اخلاق بدون اعتقاد به خدا و ماورای طبیعت نمی تواند انسان ها را برای پذیرش محدودیت ها دعوت کند. اخلاق در سایه اعتقاد به معاد و قیامت معنا می دهد. به بیان علّامه محمّدتقی جعفری، «هواپرستی و امام خویشتن بودن هیچ نظم و قانونی را در جهان هستی نمی شناسد.»26 در اسلام، ضامن اجرای قوانین و تن نهادن به ارزش های اجتماعی، که برخاسته از متن اسلام است، در این جمله حضرت امام خمینی(قدس سره) خلاصه می شود که «عالم محضر خداست; در محضر خدا معصیت نکنید.»27 در نظام اسلامی، نقض قوانین اجتماعی گناه محسوب می شود. چنانچه تأثیر تنها همین نگرش بر احترام نهادن به قوانین اجتماعی بررسی شود مشخص خواهد شد که چندین برابر قوانین بازدارنده کارایی دارد. مکاتب بشری توان چنین ادعایی را ندارند.
عوامل اختلاف و بر هم زننده نظم در جامعه
بنیادهای نظام اجتماعی اسلام بر این باور استوار است که همه انسان ها برابرند و یک اجتماع بشری را تشکیل می دهند. پس چرا میان آنان اختلاف به وجود می آید؟ برخی از نویسندگان در بررسی این مسئله به اختلاف مناطق زندگی انسان ها اشاره کرده، و بر این باورند که به رغم اتحاد بشر در دوران نخستین حیات بشر، پراکنده شدن آنها در سرزمین های متفاوت، بر خلق و خوی آنان اثر گذاشت و زمینه های اختلاف میان آنان را به وجود آورد.28
علّامه طباطبائی نیز بر همین نظر است: «شکی نیست که افراد بشر از لحاظ خصوصیات آفرینش و منطقه زندگی و اخلاق و عاداتی که مستند به آن است، مختلفند و بعضی از حیث قوای بدنی و روحی بر دیگران برتری دارند، نتیجه توأم شدن این اختلاف با قریحه استخدام این است که اجتماع، تعادل و توازن خود را از دست داده و دچار انحراف از جاده عدالت گردد; یعنی نیرومندان از ناتوانان بیش از اندازه ای که به ایشان بهره می دهند، سود ببرند... و از طرفی، رنجبران و زیردستان برای خلاصی از حریفان ستم کار، دست به حیله و تزویر زده و با تمامی نیرویی که در اختیار دارند، بکوشند تا بر آنان مسلّط شده و انتقام خود را از ایشان بکشند. بنابراین، بروز این اختلافات طوفان های وحشتناکی در وضع اجتماع ایجاد کرده و امنیت و سعادت آن را به خطر می اندازد و مردم را دچار هرج و مرج و ناامنی می نماید و بالاخره، موجب هلاک انسانیت و فنای فطرت و زوال سعادت می شود.»29
راه کارهای اسلام برای تأمین نظم اجتماعی
1. دعوت به توحید: اسلام برای تأمین سعادت دنیا و آخرت بشر، اصلاحات خود را از دعوت به «توحید» شروع کرد تا تمامی افراد بشر یک خدا را بپرستند و آنگاه قوانین خود را بر همین اساس تشریع نمود و تنها به تعدیل خواست ها و اعمال اکتفا نکرد، بلکه آن را با قوانینی عبادی تکمیل نمود و نیز معارف حقّه و اخلاق فاضله را بر آن اضافه کرد. آنگاه ضمانت اجرا را در درجه اول، به عهده حکومت اسلامی و در درجه دوم، به عهده جامعه نهاد، تا تمامی افراد جامعه با تربیت صالح علمی و عملی و با داشتن حق امر به معروف و نهی از منکر در کار حکومت نظارت کنند. از مهم ترین مزایایی که در این دین به چشم می خورد، ارتباط تمامی اجزای اجتماع با یکدیگر است; ارتباطی که موجب وحدت کامل بین آنان می شود; به این معنا که روح توحید در فضایل اخلاقی، که این آیین بدان دعوت می کند، ساری و روح اخلاق نام برده در اعمالی که مردم را بدان تکلیف فرموده، جاری است. در نتیجه، تمامی اجزای دین اسلام پس از تحلیل به توحید بر می گردد و توحیدش پس از تجزیه، به صورت آن اخلاق و آن اعمال جلوه می کند. همان روح توحید اگر در قوس نزول قرار گیرد آن اخلاق و اعمال می شود و اخلاق و اعمال نام برده در قوس صعود، همان روح توحید می گردد; چنان که قرآن کریم فرمود: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ) (فاطر: 10) قوانین جاری در اعمال، در ضمانت اخلاق و بر عهده آن است و اخلاق همه جا با انسان است; در خلوت و جلوت، وظیفه خود را انجام می دهد و بهتر از یک پلیس می تواند عمل کند. علّامه در پاسخ این اشکال، که در غرب نیز مردم را به اخلاق توصیه می کنند، پس آنها نیز می توانند ضمانت اجرائی داشته باشند، می فرماید: «اخلاق فاضله اگر بخواهد مؤثر واقع شود باید در نفس ثبات و استقرار داشته باشد و ثبات و استقرارش نیازمند ضامنی است که آن را ضمانت کند و جز توحید ـ یعنی اعتقاد به اینکه "برای عالم تنها یک معبود وجود دارد" ـ آن را تضمین نمی کند، تنها کسانی پای بند فضایل اخلاقی می شوند که به وجود خدایی واحد و دارای اسمای حسنا معتقد باشند; خدایی حکیم که خلایق را به منظور رساندن به کمال و سعادت آفرید; خدایی که خیر و صلاح را دوست دارد و شر و فساد را دشمن; خدایی که به زودی خلایق اولین و آخرین را در قیامت جمع می کند تا در بین آنان داوری نماید و هرکسی را به آخرین حدّ جزایش برساند: نیکوکار را به پاداش و بدکار را به کیفر. 30
«با فرض اینکه جهان خلقت موجودی به نام انسان را با اصول و قوانین حق، که زیربنای آن است، به وجود آورده است، برای پیشرفت تکاملی آن، تبعیت از اصول و قوانین حق را ضروری ساخته است. ... بعضی از آیات وجود دارد که اصالت و ضرورت و ثبات حق را در حد اعلای پیوستگی با بنیاد جهان هستی و نظم آن روشن می نماید; مانند: (وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ)(مؤمنون: 71); اگر حق از هواها و تمایلات آنان پی روی نماید، آسمان ها و زمین و هرچه که در آنها وجود دارد، فاسد می گردد. از این گونه آیات، استفاده می شود که حق آن واقعیتی است که بنیاد اساسی کارگاه آفرینش روی آن استوار شده است.»31
هر انسانی عضوی از خانواده جهانی است که آدم و حوّا بنیانگذارش بوده اند. زمانی که مردم به این واقعیت پی می برند که همه آنها در نهایت، به یک خانواده متعلّقند و مخلوق خدای تعالی هستند، دیگر جایی برای نژادپرستی، بی عدالتی های اجتماعی و شهروندی درجه دوم باقی نمی ماند. وحدت بشریت نه تنها در آغاز آن، بلکه در مقصد نیز وجود دارد. (إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا اِلَیْهِ رَاجِعونَ)(بقره: 156) مربوط به همه بشریت است. رابطه فرد و جامعه در اسلام، با چنین وحدتی در مبدأ و مقصد به عنوان زمینه زندگی اجتماعی شکل می گیرد.
2. توصیه به آیین های جمعی: از سوی دیگر، توصیه شده است برخی از عبادت ها همچون نمازهای یومیه و نماز جمعه به صورت جماعت برگزار شود. این عمل زمینه تفاهم، عشق و محبت میان مسلمانان ایجاد می کند. انجام عبادت به صورت دسته جمعی، احساس وحدت و برادری میان مسلمانان ایجاد می نماید، و هر قدر گستره این جماعت بیشتر شود، این احساس عمیق تر می گردد. نمازگزاران نماد برابری فقرا و ثروتمندان، حاکمان و رعیت، تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده و سیاه و سفید هستند که همه به سوی یک خدا عبادت می کنند. از سوی دیگر، همین روحیه اطاعت از رهبری جامعه میان نمازگزاران را تقویت می کند. انجام عمل عبادی نماز جماعت به صورت یک دست و منظم، بیانگر این حقیقت است که اگر افراد مسلمان اراده کنند، می توانند در تمام امور زندگی نظم و انضباط داشته و با بهره گیری از قابلیت های نهان و آشکار خود، حلّال مشکلات خود و دیگران باشند. این یک واقعیت ثابت شده است که اسلام یک شیوه زندگی است; راهنمای کاملی برای کل بشر در همه جنبه های زندگی اش. حقوق و فقه اسلامی تنها برای موضوعات مدنی و مجرمانه تعریف نشده است، بلکه همچنین با سیاست، اقتصاد، مسائل اجتماعی، ملّی و بین المللی نیز سر و کار دارد. فقه یک دانش و علم حقوق و وظایف برای انسان است.
3. حاکمیت نهاد دین بر سایر نهادها: در جامعه اسلامی، همه نهادها در خدمت دین قرار می گیرند، برخلاف جامعه شناسان غربی که دین را نهادی در کنار سایر نهادهای اجتماعی قلمداد می کنند. از نظر اسلامی، «دین برنامه صحیح و مطلوب زندگی آدمی است که جمیع ابعاد و وجوه حیات فرد و جامعه را فرا می گیرد و علاوه بر اعتقادات، اخلاق و عبادات، به معنای اخص ـ شامل انواع و اقسام حقوق، از جمله حقوق سیاسی، حقوق قضائی، حقوق جزائی، حقوق بین الملل، حقوق اقتصادی و حقوق مدنی (نظیر حقوق خانواده) می شود و بنابراین، همه نهادهای اجتماعی را در خود می گنجاند و بر آنها اشراف و تسلّط دارد.»32
در این صورت، علاوه بر آنکه در جامعه اسلامی نهادهایی مثل تعلیم و تربیت اهمیت بیشتری پیدا می کند، بسیاری از نابسامانی هایی که از تضاد میان نهادها اجتماعی به وجود می آید، مجال ظهور و بروز پیدا نمی کند; چرا که در نظام سیاسی اسلام، قدرت استقلالی نهادها تا حدی کاهش می یابد. جایگاه «ولایت فقیه» در نظام سیاسی اسلام را در این بستر راحت تر می توان تحلیل کرد. جایگاهی که ولایت فقیه در جامعه اسلامی از آن برخوردار است، موجب می شود بسیاری از بحران های اجتماعی اصلا فرصت ظهور نیابند. یکی از جامعه شناسان می گوید: در سال های پس از انقلاب، بحران هایی در ایران بوده است که اگر ولایت فقیه نبود، یکی از آنها کافی بود جامعه را دچار دگرگونی اساسی کند. قرار گرفتن ولایت فقیه در رأس حکومت اسلامی از ظهور اختلاف های عمیق میان گروه ها و احزاب سیاسی و نیز نهادهای مهم جامعه جلوگیری می کند.33 بخشی از کارکردهای اجتماعی ولایت فقیه در کلام حضرت امام خمینی آمده است: «ولایت فقیه به کسی آسیب وارد نمی کند، دیکتاتوری به وجود نمی آورد، کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگر برخلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند.»34
بنابراین، جامعه شناسانی مانند پارسونز و به تبعیت از وی، چلبی، که نظم اجتماعی را به چهار بعد تجزیه کرده اند35باید عامل پیوند دهنده ای پیدا کنند که این خرده نظام ها را با یکدیگر هماهنگ می کند. در اسلام، این خلأ با وجود «ولی فقیه» در رأس نظام، پر می شود.
4. مشارکت در کارهای جمعی: بی تردید، مشارکت و هماهنگی همه افراد و گروه های مجتمع در کارهای اجتماعی در طبقه و درجه اول قرار می گیرد. این قضیه که مشارکت و هماهنگی مردم یک جامعه اسلامی در تحقق بخشیدن به رفع نیازهای زندگی اجتماعی تکلیفی است قطعی، جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد. برای اثبات این تکلیف با اهمیت، دلایلی قاطع در منابع اسلامی وجود دارد; از جمله آنها، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. دلایل مستقیم که مردم را به مشارکت دسته جمعی برای به وجود آوردن مصالح زندگی اجتماعی دستور می دهد; مانند: (تَعَاوَنُواْ عَلَی الْبرِّ وَالتَّقْوَی وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ.) (مائده: 2)
2. دلایلی که ضرورت اهمیت دادن به مجتمع اسلامی و مصالح آن را بازگو می کند: «مَن أصبح و لم یهتمّ بأمور المسلمینَ فلیس بمسلم»36 این تکلیف ضروری اجتماعی به لحاظ بزرگی و پیچیدگی و وجود ابعاد متنوّع امور مسلمانان، از یک فرد برنمی آید. بدین روی، روشن است که کارها و خدمات اجتماعی با مشارکت و هماهنگی مردم باید انجام گیرد.
3. فقهای عالی قدر اسلامی در همه مواردی که پای مصالح زندگی اجتماعی مردم و دفع شرور و ناگواری ها از زندگی اجتماعی مردم در میان باشد، اقدام به برآوردن و تحقق بخشیدن به آن مصالح و دفع شرور و ناگواری ها را واجب کفایی برای هر کسی، که برایش مقدور باشد اعلام می کنند.
4. در منابع معتبر، احادیثی وجود دارد که فوق تواتر وارد شده است و همه مردم را برای مشارکت و هماهنگی در به وجود آوردن نظم صحیح زندگی دستور می دهد. برای نمونه، راوی می گوید: سمعتُ أباعبداللّه(علیه السلام) یقول لاصحابه: «إتّقوا اللّه و کونوا إخوةً بررة متحابّینَ فی اللّه، متواصلین، متراحمین....»;37 شنیدم که امام صادق(علیه السلام) به یارانش می فرمود: به خدا تقوا بورزید; برادرانی نیکوکار نسبت به یکدیگر باشید; برای جلب مصالح و خیرات و دفع مضار، با یکدیگر بپیوندید و برای یکدیگر دلسوز باشید.
6. مبغوضیت و گناه بودن تفرّق و پراکندگی در برخی از آیات و روایات با کمال وضوح، بر لزوم مشارکت و همکاری و همیاری در زندگانی دلالت می نمایند: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ)(آل عمران: 103) روشن است که هیچ تفرقه و پراکندگی مضرتر و زیان بارتر از تشتّت و اختلاف و تفرقه در هموار ساختن مسیر زندگی تصور نمی شود: (وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ)(انفال: 46); و با همدیگر به نزاع و خصومت نپردازید که دچار شکست می شوید و عظمت و قدرتتان نابود می گردد.38
5. مسئولیت متقابل فرد و جامعه: نقش افراد مکمّل نقش جامعه است. میان این دو، همبستگی و مسئولیت متقابل وجود دارد. افراد در مقابل جامعه مسئولند. البته این مسئولیت تنها در برابر جامعه مطرح نیست; افراد در عین حال، در برابر خداوند نیز پاسخگو هستند. از سوی دیگر، جامعه نیز در برابر افراد مسئول است. جامعه باید امنیت و آسایش افراد را فراهم کند. به عبارت دیگر، فعل و انفعال متقابل و سودمندی میان افراد و جامعه برقرار است. افراد نباید نسبت به مسائل جامعه خود بی تفاوت باشند، آنها باید در ساختن جامعه خود، به صورت فعّال مشارکت کنند; باید خود و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر نمایند. ساخت زندگی اجتماعی در اسلام بسیار وسیع است. از جمله عناصر اصلی این ساخت را عشق به همنوع، مهربانی به کودکان، احترام به بزرگان، دل داری از مصیبت دیدگان، عیادت بیماران، احساسات واقعی از برادری و همبستگی اجتماعی، احترام به حقوق، دارایی و کرامت دیگران، مسئولیت متقابل افراد و جامعه تشکیل می دهد.
6. توجه به رفتارهای اجتماعی در سطح خرد و کلان: اسلام آیین زندگی است و بنابراین، برای همه عرصه های اجتماعی بشر برنامه دارد; از روابط میان دو نفر گرفته تا نهادهای کوچکی مثل خانواده و ازدواج، و در سطح کلان، نهادهای اقتصاد، سیاست و تعلیم و تربیت روابط میان همسران، والدین و فرزندان، همسایه ها و خویشاوندان و حتی شیوه برخورد با بیگانگان نیز در اسلام تعریف شده است. عمل به حقوق و وظایف در همه سطوح فردی و اجتماعی، چه از طرف فرد و چه از طرف جامعه، بسترساز نظم اجتماعی است. اسلام علاوه بر اینکه برای هر موقعیتی حقوق خاصی در نظر گرفته است، به انسان ها توصیه می کند: با هم روابط دوستانه برقرار کنند. برای مثال، گرچه زن و شوهر هر کدام وظایف خاصی دارند، اما توصیه شده است که فضای حاکم بر روابط میان زن و شوهر دوستانه باشد. همین فضا در سطوح گوناگون اجتماع باید رعایت شود. وجود سلسله مراتب موقعیتی نباید به ارزش گذاری میان افراد تبدیل شود. به تعبیر رفیع پور، «ساخت روابط» اجتماعی باید افقی باشد; یعنی ارزش گذاری ها نباید بر اساس معیارهای مادی (مقام، درجه، ثروت و...) باشد. وی از دو نوع ساخت روابط اجتماعی بحث می کند: ساخت افقی و ساخت عمودی. معتقد است: اگر ساخت روابط در میان اعضای جامعه، افقی باشد همبستگی میان افراد بیشتر می شود. اما هرچه به طرف ساخت روابط عمودی حرکت کنیم، زمینه اضمحلال انسجام اجتماعی فراهم تر می شود. «اگر ما بخواهیم یک چنین جامعه ای را [که با ساخت روابط افقی به یک انسجامی رسیده است] به اضمحلال بکشانیم، باید کوشش کنیم که روابط اجتماعی درون آن را به نوع اول (عمودی) تبدیل کنیم. انجام این کار آسان است. کافی است که ارزش های مادی وارد یک جامعه شود و مردم بر اساس این ارزش های مادی (نه فقط پول، بلکه مقام و درجه) درجه بندی شوند. در نتیجه، آنها خود را بر اساس این درجات با یکدیگر مقایسه می کنند و هریک احساس محرومیت نسبی به دست می آورند و در پی این فرایند، عملا با هم به رقابت انداخته می شوند.»39... در این زمینه، می توان به تحقیقات اخیر لولر و یون اشاره کرد. آنها به اثبات رسانده اند که هرچه روابط در درون یک گروه افقی تر باشد، «همبستگی»40 آنها به گروه بیشتر می گردد.42
7. مبادله: بحث از «مبادله» به عنوان قوام زندگی اجتماعی در تفسیرالمیزان، مکرّر بیان شده است. از نظر علّامه، نقش مبادله چنان است که بدون آن، جامعه حتی برای لحظه ای دوام نمی آورد. «شکی نیست که قوام اجتماعی، که بشر بر حسب طبع اوّلی خود تشکیل داده، بر مبادله مال و عمل پایدار است و قطعاً اگر چنین مبادله ای در کار نبود، مجتمع انسان، حتی یک چشم برهم زدن، قوام نمی داشت. راه بهره مندی انسان در اجتماعش غیر از این نبوده که اموری از مواد اولیه زمین گرفته و به قدر وسعش، روی آن عمل نموده و از نتیجه عملش، مایحتاج خود را ذخیره می کرده است و مازاد بر احتیاج خود از آن حاصل را به دیگران می داده و در عوض، سایر مایحتاج خود را از آنچه در دست دیگران بوده، می گرفته.»43
علّامه طباطبائی پای مبادله را به ادای تکالیف واجب اجتماعی (همچون نفقه، انفاق، خمس، زکات) و حتی تکالیف مستحب نیز می کشد و می فرماید: قوام زندگی اجتماعی به همان چیزهاست.44
به نظر می رسد این بحث علّامه با بحث وابستگی متقابلی که دورکیم مطرح می کند، مشترک است. هر دو بر مبادله تأکید می کنند. گرچه علّامه طباطبائی مبادله را در جنبه اقتصادی آن توضیح داده، ولی بحث وی قابل تعمیم به همه نوع مبادله اجتماعی است. بنابراین، مبادله شامل مبادله تخصص ها نیز می شود. برای اینکه جامعه قوام داشته باشد، باید به طور مداوم میان افراد جامعه، مبادله صورت گیرد. برای مثال، اگر زکات علم نشر آن است، پس همه چیز زکات دارد. چون زکات در اصل، مال دارایی است; اگر به علم تعمیم داده شده، معلوم می شود که از باب مثال بوده است.
8. وضع قوانین کیفری: مهم ترین راهی که اسلام برای به راه آوردن مجرمان و ریشه کن کردن جرایم بر گزیده، «نشر تعلیمات اخلاقی» است که به خوبی ها و فضایل فرمان می دهد و از بدی ها و رذایل باز می دارد و آنگاه انسان را به خود و فطرت خود وامی گذارد تا بدون هیچ گونه جبر و فشار، راه را برگزیند. ولی تعلیمات اخلاقی به خاطر نداشتن ضمانت اجرائی برای کسانی که از فطرت خود به دورند، برای نظام بخشیدن به جامعه کفایت نمی کند. در دومین مرحله، به وضع قوانین مدنی حاکم بر روابط انسان ها اهتمام میورزد. در عین حال، تبه کارانی هستند که همچنان در ضلال و فساد خود غوطهورند، ولی هنوز امید به اصلاح آنان به شیوه مسالمت آمیز از میان نرفته است. بدین منظور، دستور وجوب نظارت عمومی وضع گردیده است.45آخرین راهی که اسلام ناگزیر از اتخاذ آن بوده، وضع قوانین کیفری و تأدیب و تنبیه کسانی است که با رفتارهای کج روانه خود، نظم اجتماعی را به هم زده، موجب از بین رفتن آسایش دیگران می شوند. قوانین مربوط به حدود، دیات و قصاص حاکی از جدیّت اسلام در حفظ حقوق فردی و اجتماعی در کنار هم است; یعنی اجرای این احکام علاوه بر احقاق حق افراد، تا حد زیادی جامعه را از تکرار چنین اعمالی مصون می دارد. تحقیقی میدانی که در شهر قم به عمل آمده، حاکی از آن است که اجرای حدود در ملأ عام، تأثیر زیادی در پیش گیری از تکرار رفتارهای مجرمانه دارد.46
عوامل دوستی و پیوند میان اجتماع
الف. گمان نیک بردن نسبت به مردم:47 امام علی(علیه السلام): «مَن حَسُن ظنُّه بالناس حاز مِنهم المحبّةَ»;48 هرکس به مردم گمان نیک داشته باشد از محبت آنان برخوردار می شود.
ب. سخن نیکو گفتن: امام علی(علیه السلام): «من لانت کلمته وجبت محبته»:49 هرکس گفتارش نرم باشد دوستی او لازم آید.
ج. خوش خلقی: رسول الله(صلی الله علیه وآله): «حسن الخلق یثبت به المودّة»:50 با خوش خلقی، دوستی ثبات می یابد.
د. معاشرت نیکو: امام علی(علیه السلام): «بحسن العشره تأنس الرفاق»;51 با معاشرت نیکو، میان دوستان انس و الفت برقرار می شود.
هـ. روش نیک: امام علی(علیه السلام): «من کثر جمیله اجمع الناس علی تفضیله»;52 هرکس زیبایی اخلاقی اش فراوان شود، مردم بر برتری دادن او یک صدا خواهند شد.
و. عدالت: امام علی(علیه السلام) فی عهده الی مالک الاشتر: «ولیکن احبُّ الامورِ الیکَ اوسطها فی الخلق، و اعمُّها فی العدل، و اجمَعُها لِرضی الرعیّةِ... اِنَّ افضل قرّة عین الولاة استقامةُ العدل فی البلاد، و ظهور مودّة الرعیةِ»;53 در عهدنامه شان به مالک اشتر آمده است: باید محبوب ترین کارها نزد تو کارهایی باشد که با میانه روی سازگارتر و با عدالت دمسازتر است و خشنودی رعیت را بیشتر فراهم می آورد... که بالاترین روشنایی چشم والیان برپایی عدالت در شهرها و آشکار شدن محبت رعیت است.
ز. عفو و گذشت: امام علی(علیه السلام): «من لم یحسن العفو أساء بالانتقام»;54 هرکس به نیکی در نگذرد، به زشتی انتقام می گیرد.
ر. پیوند با خویشان: امام علی(علیه السلام): «و اکرم عشیرتک; فإنهم جناحُک الذی به تطیر، و أصلک الذی إلیه تصیر، و یداک التی بها تصول»;55 خویشاوندت را گرامی دار; زیرا آنان بال تواند که بدان پرواز می کنی، و ریشه تواند که بدان بازگشت داری و دست تواند که با آن قدرت پیدا می کنی.
ح. به دیدار هم رفتن: رسول خدا(صلی الله علیه وآله): «الزیارةُ تنبت المودّة»56 رسول خدا فرمود: دیدار یکدیگر دوستی را می رویاند.
از هر موضوع تنها یک حدیث به عنوان نمونه ذکر شد و بررسی تفصیلی آن از حوصله این بحث خارج است.
سخن آخر
1. اختلاف اساسی اسلام با نظریه های جامعه شناسی در مورد «نظم اجتماعی»، در انسان شناسی و ضمانت اخلاقی برای برقراری نظم اجتماعی است. بدون اعتقاد به مبدأ و معاد، اخلاق معنای صحیحی ندارد. بیشتر نظریه پردازان غربی که در اینجا به نظریاتشان اشاره شد، انسان هایی معتقد نیستند. پس تکیه کردن آنان بر «اخلاق» به عنوان ضمانت اجرای قوانین و نیز تکیه بر «مذهب» به عنوان عامل پیوند میان افراد جامعه، در مکاتب سکولاریستی قابل دفاع نیست.
2. آیا اسلام از نظم و تعادل طرف داری می کند (مانند کارکردگرایان)؟ یا خواهان دگرگونی در جوامع است؟ پاسخ این است که اسلام خواهان جامعه سالمی است که سعادت دنیوی و اخروی افراد در آن جامعه ممکن باشد. اگر جامعه ای در اثر گسترش فساد و کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی، زمینه های رشد و تعالی انسان ها را از دست بدهد بر مصلحان اجتماعی است که توده مردم را نسبت به وضع موجود آگاه کرده، آنان را برای تغییر وضع موجود تشویق کنند; همچنان که قیام های فراوانی از طرف مصلحان دینی در طول تاریخ اسلام روی داده است که تازه ترین آنها انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره) است.
3. تکیه اسلام بر نظم اجتماعی، بیشتر بر اخلاق مبتنی بر معاد و قانونمندی جامعه است. در مراحل بعد، برای کنترل کسانی که اخلاق را زیر پا گذاشته و از عمل به قوانین سرپیچی می کنند، قوانین کیفری وضع کرده است. در اسلام، هم حقوق تنبیهی وجود دارد و هم حقوق ترمیمی.
 

 

 



تاريخ : دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ | 0:5 | نویسنده : missmehri |