خانه
عناوین مطالب
تماس با من
زندگی من و تو
زندگی من و تو
روزانهها
همه
افسر لیمویی!
دیوار !
دوست
sahelsahel
ری را
زمزمه های بی صدای من (مهری)
تنهاترین تنهایان
غریبه آشنا
بارون
someone says something
ستاره
سمفونی شعله ها
پویا
از همه چیز و همه کس(مجید)
پردیس عشق
حرفهای یه دختر غمگین
** درد دل عاشـق و معـشوق**
دانشجویان کامپیوتر واحد ماهشهر
نسرین
یگانه
آرزو
پیوندها
لینکی
جدیدترین یادداشتها
همه
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
بایگانی
اردیبهشت 1386
2
فروردین 1386
2
اسفند 1385
3
بهمن 1385
8
دی 1385
13
آذر 1385
27
آبان 1385
8
مهر 1385
7
شهریور 1385
20
آمار : 61945 بازدید
Powered by Blogsky
نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را دیدم نگاهم کرد دل به او بستم ولی بعدها فهمیدم فقط نگاهم می کرد....
من و تو
جمعه 15 دیماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ
0
لایک
نظرات
1
+ ارسال نظر
غریبه آشنا
جمعه 15 دیماه سال 1385 ساعت 07:58 ب.ظ
http://apotheosc.blogsky.com
خیلی با حال بود
یا علی
0
0
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر
خیلی با حال بود
یا علی