معلقم

 نه هوایی هست نه زمینی

من فقط معلقم.

 دهان هایی که در مقابل چشمانم باز و بسته می شوند و باید در ذهنم

 ندای آنها جا باز کند چه تنفر انگیز است.

 نمیدانم چه واژه ی قشنگیست و نمی دانم ها قشنگ تر.

 من احساس می کنم خالی ام

 خالی تر از هر حسی برای زیستن.

 خالی تر از شادی دیدار او

 و تهی تر از حس کردن لبخند او

 و لمس کردن گرمای نفس هایش.

 چه بد آدم تهی و معلق باشد!

 مثل اینکه نیمی از فضا باشی حتی از هوا هم خالی باشی

 من پرم از خالی!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد