دیر هنگامی ست،در تاریکیها دستانت را جستجو میکنم حتی،
روزنه ای نمی یابم از نور.
گشتن، نیافتن،
تکرار،تکرار
صرف فعلی عبث!
تکرار، تکرار
گشتن،نیافتن، گم شدن
تکرار،
تکرار.