چقدر سخته...

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و

به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش

همه وجودت له شده
....
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی....
چه قدر سخته وقتی

پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی

تا نفهمه هنوزم دوسش داری
.......
چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی

و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب



بگی : گل من باغچه نو مبارک
 
نظرات 1 + ارسال نظر
آرزو یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:42 ق.ظ http://avayasemani.blogsky.com/

سلام . این نوشته هات منو به یاد گذشته ام انداخت . شاید حرف دل خیلی ها باشه . موید و پیروز باشی. به من هم اگه دوست داشتی یه سری بزن و نظربده .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد